چرا زنان ايراني خودشان و بدن شان را دوست ندارند؟
يکشنبه 28 بهمن 1397 - 11:38:06 PM
چه خبر - چرا بعضي زنان، خودشان را دوست ندارند؟

جلوي آينه مي‌ايستد و خوب خودش را برانداز مي‌کند. به جهت‌هاي مختلف مي‌چرخد و چربي‌هاي جمع‌شده دور شکم و پهلويش را توي مشتش اندازه مي‌گيرد. چند دقيقه‌اي از سر يأس و نااميدي به حجم پوست و چربي جمع‌شده در دستش در آينه روبرو خيره مي‌شود و مي‌رود توي فکر؛ فکر عميق ... اين قصه هر روز خيلي از زن‌هاست. قصه خيلي از آنان که بدنشان را دوست ندارند. قصه زن‌هايي که بلد نيستند به ترک‌هاي شکمشان بعد از زايمان عشق بورزند. بلد نيستند عاشق جثه ظريف و قد کوتاهشان، ‌کک و مک‌هايشان، پوست اضافه شکمشان و ... باشند. اصلا انگار اين چربي‌هاي اضافه يک وقت‌هايي بغض مي‌شوند و گير مي‌کنند توي گلو. اصلا انگار مي‌شوند يک خشم فروخفته.
شايد با خودتان بگوييد که ساده‌انگارانه است اما براي اينکه بهتر متوجه شويد، روايت‌هاي زير را بخوانيد:
«يه مشکلي برام پيش اومده که فکر نکنم هيشکي بتونه بهم کمک کنه. شوهرم از ظاهرم يه ايراد گنده گرفت. من از لحاظ صورت، همه بهم ميگن خوبم. شوهرمم مي‌گه از صورتم خيلي راضيه اما انداممو دوس نداره. مي‌دونين؟ من قدم 164 و وزنم 61 کيلوئه. قد و وزنم به هم مي‌خورن. نه لاغرم، نه چاق؛ اندامم متعادله اما شوهرم ميگه دوست دارم تپل باشي. مثل گلابي باشي. يعني دوست نداره شکم و پهلو داشته باشم. نمي‌دونم آخه من خودمم بکشم که شکل گلابي نمي‌شم!»
***
«بيشتر از دو ماهه که عقد کردم و تو اين دو ماه عاشقانه همسرمو دوست داشتم. رفتاراي همسرم تو اين مدت خيلي متغير بود؛ گاهي اينقدر قشنگ ابراز عشق مي‌کرد و گاهي اصلا يه اس‌ام‌اس خالي هم برام نمي‌فرستاد. فقط هفته اول ازدواجمون بود که خيلي رويايي بود.
بعد از اون که روابط دو نفره‌مون بيشتر شد، تغييراتي تو رفتار همسرم ديدم که توضيحش طولانيه. بالاخره همسرم ديروز بهم گفت که از دست من ناراحته که چرا قبل از ازدواج درباره خصوصيات جسميم بهش همه واقعيتو نگفتم.
از گفتن اين حرفا شرم دارم ولي ببخشيد، ناچارم بگم تا کمکم کنيد. من خدا رو شکر سالم و سلامتم ولي اندامم اون‌طوري نبوده که همسرم انتظارشو داشته. آخه من چي رو بايد مي‌گفتم؟ ميگه اين چيزا باعث سرديش شده و از رضايتش کم کرده. من چيکار کنم؟ الان مي‌دونم کسي رو عاشقانه دوست دارم که داره يه جورايي منو تحمل مي‌کنه. دارم دق مي‌کنم، فکر نمي‌کردم مني که بين دوستام به خوش‌اندامي معروف بودم الان مشکل اصلي زندگيم بشه عدم رضايت همسرم از اندامم.»
***
«ما دو ساله که عروسي کرديم و از لحظه‌اي که من پا به خونه شوهرم گذاشتم دائما از چهره و اندام من ايراد مي‌گيره. من دختري هستم که به وضع ظاهريم اهميت مي‌دم و با اينکه لاغرم اما شوهرم مي‌گه که من بدترکيب و چاقم.
شوهرم بعضي وقتا منو به خاطر ظاهرم به شدت تمسخر مي‌کنه و زناي ديگه رو با من مقايسه مي‌کنه و به راحتي فلان زنو بهم نشون مي‌ده و مثلا مي‌گه ببين چه قدي داره، چه پاهايي داره. چشماشو ديدي؟ شنيدن اين حرفا خيلي برام سخته اما کاري از دستم بر نمياد. فکر ميکنم ظاهر نامتناسب من نسبت به خواسته‌هاي اون، شوهرمو به گناه مي‌ندازه. يعني خيلي بهش سخت مي‌گذره؟! لطفا کمکم کنيد.»
***
باشگاه‌هاي بدنسازي و کلينيک‌هاي مشاوره، اين روزها پر هستند از زن‌هايي که نه براي سلامت جسم و روحشان بلکه براي اينکه دوست داشته شوند به اين مراکز مراجعه مي‌کنند. زن‌ها ورزش مي‌کنند نه فقط براي حفظ سلامت جسمشان بلکه براي اينکه در کوتاه‌ترين زمان به اندام دلخواهشان برسند. به کلينيک‌هاي مشاوره و روانشناسي مراجعه مي‌کنند، نه براي تعالي روحشان بلکه براي اينکه راهکاري بيابند تا جنس مخالف بيشتر دوستشان داشته باشد.
اگر شما هم از اين دسته زن‌ها هستيد، ‌ اين گفت‌وگو با دکتر مرجان علي‌قارداشي (روانشناس) را بخوانيد:

به نظر مي‌رسد که اين روزها خانم‌هايي که به کلينيک‌ها براي مشاوره مراجعه مي‌کنند، در جست‌وجوي يک چيز مشترک هستند. يعني دوست داشته شدن که در اندامشان در جست‌وجوي آن هستند.

بله؛ اين موضوع وجود دارد. يکي از دلايلش هم نارضايتي از مسائل زناشويي است. خانم‌ها مي‌آيند و مي‌گويند که همسرم به من بي‌ميل است و اولين نکته‌اي که به ذهنشان متبادر مي‌شود اين است که حتما شوهرم از اندامم راضي نيست. آنچه ما بايد بررسي کنيم، احساسي است که به يک زن در رابطه دست مي‌دهد. مقوله‌اي که اينجا مورد بحث است، مقوله «انتخاب‌شدن» براي زن‌هاست و آنها يکي از مهم‌ترين شاخص‌هاي انتخاب‌شدن را در ظاهرشان جست‌وجو مي‌کنند. اين همان چيزي است که پاي خيلي از خانم‌ها را به اتاق‌هاي مشاوره باز مي‌کند.
زن‌هايي که خيلي از آنها پس از گرفتن رژيم‌هاي عجيب و غريب و در نهايت دست نيافتن به اندام ايده‌آل حالا افسردگي شديد گرفته‌اند و فکر مي‌کنند ديگر محال است وزن کم کنند يا ... البته اين موضوع در مورد دخترهاي نوجوان هم صدق مي‌کند که دوست دارند براي جنس مخالف جذاب باشند و در مسير زيبايي دست به رژيم‌هاي عجيب مي‌زنند؛ افرادي که انقدر رژيم‌هاي وحشتناک گرفته‌اند که ديگر مبتلا به اختلال «آنورکسيا» شده‌اند.
يک اختلال غذايي که به‌موجب آن افراد به خود گرسنگي مي‌دهند. افراد مبتلا به اين اختلال، ترس و واهمه شديدي از چاق شدن دارند. عادات غذايي آنها نيز از همين ترس ناشي مي‌شود، هر چند که آنورکسيا معمولاً دختران نوجوان را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد.

به نظر مي‌رسد دليل اصلي واهمه زنان نسبت به اندامشان برخوردي است که مردها با اين موضوع دارند. فکر نمي‌کنيد واکنش‌هاي مردان باعث مي‌شود که برخي زنان تا اين مرحله پيش بروند؟

بله؛ يکي از دلايلي که باعث شده است که زن‌ها تا اين اندازه بي‌رحمانه با عمل‌هاي جراحي سراغ اندامشان بروند، پاسخ به درخواست جامعه مردان است. مردها از زن‌ها بدني را مي‌خواهند که تماما عضلاني باشد اما اينکه ما بگوييم مردها در اين زمينه مقصر هستند، ساده‌انگارانه است. از نظر من يکي از مقصرهاي اصلي در مسير اين تفکر، سوپراستارها هستند که هيچ‌کدام حاضر نيستند در تصاوير خود نقص‌هاي بدنشان را نشان دهند. آنها مي‌خواهند تاکيد کنند که زن‌هاي کاملي هستند براي همين خيلي وقت‌ها هم از روش‌هاي فوتوشاپي استفاده مي‌کنند.
من يادم است که يک بار از «کيم‌کارداشيان» در حالي که در ساحل بود، عکسي پخش شد که بي‌هوا از او گرفته شده بود. او به جاي اينکه بيايد از خودش دفاع کند و بگويد که بدن او هم مثل خيلي از زن‌هاي ديگر کامل نيست، اول شروع به ابراز ناراحتي کرد که چرا عکسش پخش شده است و بعد شروع کرد به دليل آوردن که نور عکس خوب نبوده و مدتي به دليل مشغله نتوانسته ورزش کند و از اين حرف‌ها. او نپذيرفت که اگر هم نقصي داشته باشد، اين عيب نيست.
از طرفي رسانه‌ها هم در اين زمينه مقصر هستند؛ رسانه‌هايي که تصاوير پر از رتوش از زن‌ها نشان مي‌دهند و زن‌ها هم خودشان را با آن تصاوير مقايسه مي‌کنند. شبکه‌هاي مجازي هم اين روزها پر است از افرادي که لايف‌استايل خود را به نمايش مي‌گذارند. در حالي که خيلي از آنها يا ورزشکارند يا مدل هستند. يک خانم خانه‌دار يا يک خانم کارمند هم که مثلا شغلش طوري است که بايد 8 ساعت پشت ميز بنشيند، خودش را با اين افراد مقايسه مي‌کند.

موضوع ديگري که وجود دارد، اين است که رسانه‌ها براي ما استاندارد زيبايي تعيين مي‌کنند. استانداري که هر چند سال يک‌بار هم بر اساس مد روز تغيير مي‌کند. فکر مي‌کنيد تعريف استاندارد زيبايي کار درستي است؟

خير؛ اصلا درست نيست. هر آدمي فيزيک ظاهري خود را دارد و تغيير ايجاد کردن در اين حالت فيزيکي محدود است. وقتي استاندارد زيبايي تعريف کنيم، يعني داريم از يک ماشين انسان‌ساز حرف مي‌زنيم. استانداردهاي زيبايي را بنگاه‌هاي زيبايي تعريف مي‌کنند؛ بنگاه‌هايي که مدل‌هايشان به خودشان گرسنگي محض مي‌دهند تا به سايز 32 يا 34 برسند. دليلش اين است که نمايش هر لباسي در سايز کوچک، جذاب‌تر است.
خيلي از اين مدل‌ها حتي رحم خود را از بدنشان در مي آورند که برآمدگي‌هاي طبيعي هم نداشته باشند. اين موضوع آنقدر فاجعه‌بار بود که سازمان بهداشت جهاني به بنگاه‌هاي زيبايي اخطار داد که سايز مدل‌هايشان بايد در حالت طبيعي باشد.

چند درصد از مراجعه‌کنندگان شما براي سلامتي ورزش مي‌کنند و چند درصدشان در راستاي دوست داشته شدن؟

به زعم بنده فقط 4 درصدشان براي سلامتي ورزش مي‌کنند. باشگاه‌هاي بدنسازي پر است از زن‌هايي که با عذاب روي تردميل مي‌دوند به اميد اينکه چند کيلو وزن کم کنند. يکي از مشکلات خانم‌ها در ايران، بازار لباس است. بازار پر از لباس‌هاي چيني است که مطابق با بدن مردم آسياي شرقي که ريزجثه هستند، طراحي شده‌اند.
براي همين وقتي يک زن ايراني براي خريد لباس مي‌رود، بايد لباس يک يا دو سايز بالاتر بخرد و اين براي يک زن حس ترسناکي است. در حالي که اگر توليدات داخلي بر اساس بوم‌شناسي مردم ما توليد مي‌شد، زن‌ها انقدر حس چاق بودن نداشتند. مثلا آمريکايي‌ها بر اساس ويژگي‌هاي مردم خودشان لباس طراحي مي‌کنند.

به نظر شما زن‌هاي ايراني چقدر خودشان را دوست دارند؟

بسياري از زنان ايراني فقط به خوب بودن براي ديگري مي‌انديشند. براي اينکه همسر خوب، مادر خوب يا فرزند خوبي باشند که البته اين موضوع، ناشي از باوري است که زن را به عنوان وسيله‌اي براي رضايت ديگران مي‌بيند. زن‌ها به اين فکر نمي‌کنند که آيا براي خودشان آدم خوبي هستند؟

پيشنهاد شما براي اين زنان چيست؟

اول از همه بايد روي اعتماد به نفس اين افراد کار شود. معمولا من از اين افراد مي‌خواهم که يک هنر ياد بگيرند يا سراغ کار جديدي بروند. از آنها مي‌خواهم که دست از اشتباهشان بردارند؛ دست از ايده‌آل‌گرايي بردارند. از آنها مي‌خواهم که بيش از هر چيز روي سلامت جسمشان کار کنند. سطح توقع خودشان را با همسرشان هماهنگ کنند و راجع به نقاط ضعف و قوت خودشان با او حرف بزنند، نه اينکه نسبت به همسرشان احساس خشم داشته باشند.

اولين قدم براي اينکه ما زن‌ها خودمان را دوست داشته باشيم، چيست؟

اولين قدم، باور نقاط ضعف و قوت خودمان است. بايد منِ واقعي و منِ ايده‌آل را براي خودمان تعريف کنيم. خيلي از آدم‌ها تعريف درستي از خود واقعي‌شان ندارند. بعد از آن خود ايده‌آل را بايد تعريف کرد و در نهايت بايد سعي کنيم فاصله اين منِ ايده‌آل و اين منِ واقعي را کم کنيم.


منبع : isna.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/153489/چرا زنان ايراني خودشان و بدن شان را دوست ندارند؟
بستن   چاپ