نگاهي به فيلم «ماجراي نيمروز: رد خون»
سه شنبه 16 بهمن 1397 - 9:00:21 PM
چه خبر - آيا «ماجراي نيمروز: رد خون» موفق بوده؟

محمدحسين مهدويان، گرچه از تازه‌واردان سينماي ايران است، اما حالا که چهار فيلم ساخته که همه اين فيلم‌ها هم در نوع خود موفق بوده‌اند، ديگر نام شناخته‌شده‌اي محسوب مي‌شود. مهدويان که درخشش خود را با «ايستاده در غبار» آغاز کرد و با «ماجراي نيمروز» ادامه داد، با «لانتوري» سعي کرد ابعاد ديگري از توانايي‌هاي فيلم‌سازي خود را به رخ بکشد و نشان دهد همان‌قدر که در ساخت يک درام تاريخي يا سياسي/پليسي تبحر دارد، مي‌تواند يک درام شهري عاشقانه را نيز خوب از آب درآورد.
«لاتاري» در ميان آثار مهدويان، باوجود قصه و فضاي متفاوتش، با بازخوردهاي متناقضي روبرو شد و وقتي مهدويان در دفاع از اين فيلم فردوسي را فاشيست خواند، آن‌قدر حاشيه ساخت و جنجال آفريد که فضاي فيلمش را هم تحت تأثير قرارداد و خيلي از مخالفان يا موافقانش، در هاله‌اي از فضاي رسانه‌اي ايجادشده پيرامون اين اثر به موضع‌گيري پرداختند. مهدويان که در طي چهار سال گذشته بسيار فعال بوده و هرسال يک فيلم هم ساخته است، حالا به الگوهايي که به‌خوبي با آن‌ها آشنايي دارد و قبلاً با همان آن‌ها خود را اثبات کرده است بازگشته است و به سراغ ايده‌اي رفته که کمترين ريسک را برايش به همراه داشته باشد؛ قسمت دوم فيلم موفقش، «ماجراي نيمروز».

 پوستر فيلم «ماجراي نيمروز: رد خون»
پوستر فيلم «ماجراي نيمروز: رد خون»

«ماجراي نيمروز: رد خون»، قصه فيلم قبل را بعد از هفت سال پي مي‌گيرد. فيلم با همان نوشته‌اي که در «ماجراي نيمروز» ديديم، شروع مي‌شود و با اطلاعاتي راجع به انتقال مجاهدين به پايگاه اشرف ادامه پيدا مي‌کند. درصحنه‌هاي ابتدايي، مهدويان، بار ديگر توانايي بي‌چون‌وچراي خود در بازسازي فضاي دهه شصت را به رخ مي‌کشد و تصويري چنان دقيق در خيابان‌هاي تهران در سال شصت‌وهفت ارائه مي‌دهد که گاهي با تصاوير آرشيوي اشتباه گرفته مي‌شود. هنر مهدويان به همين‌جا ختم نمي‌شود، شگرد او در «ماجراي نيمروز» استفاده از کادرهاي بسته و پرداخت جزئيات موبه‌مو بود، اما در «ماجراي نيمروز: رد خون، مهدويان زاويه دوربينش را بازتر مي‌کند و با نماهاي لانگ‌شات، تصويري تاريخي از تهران عرضه مي‌کند و اين نشان از توجه او به جزئيات و دقتش در پرداخت ريزبه‌ريز اين جزئيات دارد. علاوه بر اين‌ها، صحنه‌هاي اکشن و ترسيم ميدان جنگ در «ماجراي نيمروز: رد خون» با توجه به آثار مستندي که از عمليات مرصاد باقي‌مانده است هم، قابل‌قبول و چشمگير به نظر مي‌رسد، گرچه به‌پاي «تنگه ابوقريب» و «به‌وقت شام» نمي‌رسد، اما همين صحنه ها،نشان مي‌دهد که فيلم‌ساز دقتش در بازسازي را به لوکيشن تهران محدود نکرده و همان دقت نظر را در ادامه فيلم و شهرهاي مرزي و جبهه جنگ هم به‌کاربرده است.

 فيلم «ماجراي نيمروز: رد خون»
فيلم «ماجراي نيمروز: رد خون»

متأسفانه، پيشرفت و جسارت مهدويان نسبت به قسمت قبلي اين فيلم به همين دقت در طراحي صحنه خلاصه مي‌شود. «ماجراي نيمروز: رد خون» نه‌تنها نسبت به «ماجراي نيمروز» که نسبت به استانداردي که از سينماي مهدويان انتظار داريم، پيشرفتي ندارد و شايد حتي بتوان گفت، عقب‌گرد هم دارد. گروه اطلاعاتي که در فيلم قبلي ديديم، در اينجا هم حضور دارند و اين بار در آستانه عمليات مرصاد هستند، اما اينکه قصد اصلي‌شان چيست، پرسشي است که تا پايان فيلم پاسخي براي آن پيدا نمي‌کنيم. در ابتدا، هدف اين گروه، نفوذ به خاک عراق و کشتن سران سازمان مجاهدين خلق است. نقشه‌ها چيده مي‌شود، گروه عملياتي با رهبري کمال (هادي حجازي فر)، عازم بغداد مي‌شوند و آماده اجراي نقشه مي‌شوند. اما باخيانت يکي از افراد، شکست مي‌خورند و کمال، تنها بازمانده اين عمليات به تهران بازمي‌گردد.

هادي حجازي فر و جواد عزتي در «ماجراي نيمروز: رد خون»
هادي حجازي فر و جواد عزتي در «ماجراي نيمروز: رد خون»

در آن‌سو، سيما (بهنوش طباطبايي)، خواهر کمال که سال 59 به جبهه رفته، به سازمان مجاهدين پيوسته و در اردوگاه اشرف حضور دارد. با ارسال عکس‌هايي از اين اردوگاه به تهران، همسر او افشين (محسن کيايي) که عضو تازه اين گروه است، سعي مي‌کند همسرش را پيدا کند و در اين راه از کمال کمک مي‌خواهد. سيما هم که عقايدش نسبت به سازمان متزلزل شده است، قصد دارد با شرکت در عمليات مرصاد به ايران بياييد و نزد فرزندش بازگردد. در کنار همه اين‌ها، قصه عباس زري‌باف (حسين مهري) که در قسمت قبل ماجراي خيانت و فرارش را شاهد بوديم نيز جريان دارد که حالا در اردوگاه اشرف است و همراه همسرش که جز تيم تبليغاتي سازمان است، به مشکلات عقيدتي برخورده‌اند. بعد از همه اين‌ها، قطعنامه پايان جنگ تصويب مي‌شود، بعد عمليات مرصاد شروع مي‌شود و دراين‌بين، عده‌اي دستگير مي‌شوند، عده‌اي خيانت مي‌کنند وعده‌اي بي‌هدف حضور دارند تا فقط باشند. حتي همه اين‌ها تمام خرده روايت‌هاي فيلم‌نامه آشفته «ماجراي نيمروز: رد خون» را به طور کامل پوشش نمي‌دهد.

محسن کيايي در «ماجراي نيمروز: رد خون»
محسن کيايي در «ماجراي نيمروز: رد خون»

حقيقت اين است که شخصيت‌هاي فرعي قصه «ماجراي نيمروز: رد خون» آن‌قدر زياد هستند و آن‌قدر خرده روايت‌ها گسترده هستند که انگار جمع‌کردنشان براي فيلم‌ساز مشکل است و درنهايت تمامي اين خرده روايت‌ها مسير خود را مي‌روند و قصه اصلي فيلم هيچ‌گاه شکل نمي‌گيرد. حتي قصه سيما و تلاش او براي رسيدن به فرزندش در تهران، که به نظر مي‌رسد قرار بوده قصه اصلي فيلم باشد هم از نيمه‌هاي فيلم شروع مي‌شود و لابه‌لاي داستانک‌هاي ديگر گم مي‌شود. «ماجراي نيمروز: رد خون» با تايمي بيش از دو ساعت پر است از سکانس‌هايي زائد و وقت پرکن است که فقط حوصله بيننده را سر مي‌برد و فيلم‌ساز را از پرداختن به اصل موضوع بازمي‌دارد.

هستي مهدوي فر در «ماجراي نيمروز: رد خون»
هستي مهدوي فر در «ماجراي نيمروز: رد خون»

فيلم‌نامه ضعيف «ماجراي نيمروز: رد خون»، به شخصيت‌ها هم رحم نمي‌کند. شخصيت‌هاي دوست‌داشتني صادق و کمال که از فيلم قبلي آمده‌اند، در اينجا، هيچ ارتباطي با بيننده برقرار نمي‌کنند و بيشتر درگير شعارهاي سياسي هستند. گروهي که در فيلم قبلي ديديم، با اينکه هيچ‌کدام شخصيت کليدي نبودند، اما همين در کنار هم بودنشان در تلاش براي رسيدن به يک هدف مشترک، آن‌ها را براي بيننده مهم مي‌کرد و موفق شدن و شکست خوردنشان براي بيننده اهميت داشت. در «ماجراي نيمروز: رد خون»، اين کاراکترها، از برقراري ارتباط با بيننده و هم ذات پنداري گرفتن از او عاجزند. باوجوداينکه در فيلم قبلي هم شاهد خيانت و خراب شدن نقشه‌هاي اين گروه بوديم، اما حس مي‌کرديم با افرادي زبده و کار بلد طرف هستيم که دير يا زود موفق خواهند شد، درحالي‌که در اين فيلم، اين گروه شبيه آماتورهايي مي‌مانند که خودشان هم نمي‌دانند دقيقاً دنبال چه هستند، چه برسد به بيننده.

فيلم «ماجراي نيمروز: رد خون»
فيلم «ماجراي نيمروز: رد خون»

از سوي ديگر، همه تکنيک‌هاي فيلم‌سازي مهدويان از آثار قبلي‌اش مي‌آيد، نماها به‌شدت شبيه «ايستاده در غبار» است و فضاسازي به‌شدت شبيه «ماجراي نيمروز» و از اين حيث هيچ خلاقيتي در کارش ديده نمي‌شود و همان‌طور که گفتيم، به نظر مي‌رسد که مهدويان ترجيح داده برخلاف گذشته ريسک نکند و مسير شناخته‌شده قبلي‌اش را طي کند. درنهايت «ماجراي نيمروز: رد خون»، يک فيلم طولاني است که توان قصه‌گويي ندارد و بيش‌ از اندازه به تجربيات پيشين فيلم‌ساز وابسته است. شايد وقتش رسيده که مهدويان بعد از چهار سال فعاليت بي‌وقفه کمي استراحت کند و قريحه درخشاني که از او مي‌شناختيم را بازيابد.

بيشتر بدانيد : گريم متفاوت بهنوش طباطبايي در «ماجراي نيمروز؛ رد خون» + عکس

بيشتر بدانيد : هستي مهدوي‌فر با چهره خون آلود و زخمي در «ماجراي نيمروز: رد خون»

بيشتر بدانيد : بهنوش بختياري، هستي مهدوي فر و جواد عزتي در اکران «ماجراي نيمروز 2»

بيشتر بدانيد : کنجکاوي ‌برانگيزترين فيلم هاي جشنواره فجر امسال + عکس


منبع: blog.namava.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/152942/نگاهي به فيلم «ماجراي نيمروز- رد خون»
بستن   چاپ