چه خبر - تختي، از تشک کشتي تا پرده سينما
وقتي که نخستينبار شنيديم قرار است زوج بهرام توکلي و سعيد ملکان پس از موفقيت «تنگه ابوقريب»، سراغ زندگي جهانپهلوان «غلامرضا تختي» بروند، چند ترس بزرگ همراه اين خبر ايجاد شد؛ يکي درست بازسازينکردن مهمترين لحظات ورزش قهرماني تختي يا از قلم انداختن نقاط عطف زندگياش، يکي تکرار تجربه تلخ تلاش قبلي براي به تصويرکشيدن زندگي او که نسخه علي حاتمياش با مرگ شاعر سينماي ايران ناقص ماند و نسخه تکميلياش که دستپخت بهروز افخمي بود، چندان آش دهانسوزي از کار درنيامد و از همه مهمتر به تصوير نکشيدن بيطرفانه و بدون تحريف از زندگي پر از حاشيه و معماي اسطوره معاصر اخلاق و مردمداري و ورزش ايران!
بيشتر بدانيد : راز عجيب ناتمام ماندن پروژههاي «تختي» چست؟
پوستر فيلم «غلامرضا تختي» در جشنواره فجر 97
اما بعد از تماشاي فيلم نفس راحتي کشيديم. درست است که فيلم «غلامرضا تختي» شاهکار نيست اما ساختاري که براي ساخت فيلمي استاندارد از يک قهرمان ملي انتخاب کرده، آن هم با توجه به زندگي پرفراز و نشيب تختي درست و هوشمندانه است و نتيجهاش اثري درآمده که تنها بعد از پايان فيلم ميتوانيد دربارهاش بحث کنيد و داخل سالنهاي تاريک غرق در جهان پهلوان و چالشهاي ريز و درشتش ميشويد.
بيشتر بدانيد : معرفي 22 فيلم حاضر در جشنواره فيلم فجر سال 97
در فيلم تختي ماجرا از چه قرار است؟
فيلم که به سبک و سياق فيلمهاي همان دوران سياه و سفيد است، از کودکي تختي آغاز ميشود؛ با سکانسي تکاندهنده از لحظه غرقشدن او و درگيري بعدياش با لشگري از بچههاي مهاجم در يک فضا و موقعيت چرک و دهشتناک جنوب شهري! خيلي زود با خانواده و زندگي فقيرانهاش آشنا ميشويم و به دوران نوجواني سخت او ميرويم، بعد هم ماراتن تلاشهايش براي پيشرفت در کشتي و آغاز دوره قهرماني و شهرت و محبوبيت و زندگي سياسي-اجتماعي پرتناقض و عجيب اعتراضياش!
ماهور الوند در فيلم «غلامرضا تختي»
آخر هم که ازدواج و پدرشدن و دوران افول ورزشي و خودکشي غير قابل باورش! و همزمان در طول فيلم يک قهرمان مردمدوست، سر به زير، سربلند، معترض، غيرحکومتي، تنها و دلشکسته به تصوير کشيده ميشود که توأمان قرباني تصميمات خودش و رفتارهاي اطرفيانش و حکومت شد.
روايت مستند وار زندگي پهلوان
ميگويند: «واقعيت هميشه بيپروا است!» اين جمله را ميتوان به اثري که توکلي ساخته است، تعميمش داد. فيلم به هر دري ميزند تا از حدس و گمان درباره ناگفتهها و حاشيههاي زندگي تختي يا خوانش مصادره به مطلوب از تصميمات و اعتقادات سياسي-اجتماعي او در جهت انتفاع يک تفکر خاص دوري کند؛ تلاش ميکند وارد هر بخشي از زندگي تختي شود و بر اساس مستندات حرف بزند و حتي گاهي از صحنههاي مستند موجود هم در پيشبرد روايت خود استفاده کند.
صحنه هاي مستند در فيلم «غلامرضا تختي»
اين مستندگونه بودن باعث شده است که فيلم زبانش بيپروا باشد و بسياري اوقات حرفهايي را بزند و نکاتي را گوشزد کند که اگر قرار بود با محافظهکاري به سراغشان برود، امکان روايتشدن در دوران فعلي را نداشت. البته اين روايت بدون داشتن يک تيم فني خوب از فيلمبردار و تدوينگر گرفته تا طراح صحنه و لباس و جلوههاي ويژه احتمالا حد و اندازهاش از الان خيلي پايينتر بود اما بعد فني فيلم به قدري قدرتمند و استاندارد است که در بسياري مواقع پوششي بر برخي نقاط ضعف داستان ميشود!
مروري که بد نيست!
جدا از وجه مستند روايت، اين هم نکته مهمي است که زندگي تختي با حجم بالايي از اتفاقات و شايعات ريزودرشت قابليت تبديلشدن به يک سريال چند ده قسمتي را دارد و توکلي به عنوان نويسنده و کارگردان با اشراف به اين موضوع و محدوديتهايش در سينما به درستي تصميم گرفته که زندگي او را تنها بهسرعت مرور کند. در اين بين طبيعتا مدت زمان کمتر از دو ساعت فيلم باعث شده است که بسياري از اتفاقات زندگي تختي يا در فيلم نباشد يا به شکل گذرا دربارهشان حرف زده شود. مسأله مرور سريع و مستندگونه زندگي تختي در فيلم منتقدان و موافقان زيادي پيدا کرده است.
ن
شست خبري فيلم «غلامرضا تختي» در جنشنواره فيلم فجر
منتقدان ميگويند که اين اتفاق تنها وجه مستندگونه ناقصي به فيلم بخشيده که باعث ايجاد خلأ يک درام سينمايي جدي و کوبنده و در نتيجه دورشدن از ذات سينماي داستاني شده که البته از يک نظر حرف اشتباهي نيست اما به عقيده موافقان فيلم برشهايي درست از لحظات تاثيرگذار زندگي تختي است که به خوبي هم از عهده نمايش آنها برآمده است؛ مثل سکانس درخشان و ميخکوبکننده کشتي دراماتيک او در فينال المپيک ١٩٥٦ ملبورن يا نمايش فقر و نداري بيحد و حصرش در دوران کودکي. جذابيت اين لحظات در کنار ارايه درست اطلاعاتي کلي از زندگي او به تنهايي ميتواند فيلم را براي بسياري از کساني که تختي را تنها در حد يک نام بلندآوازه ميشناسند و ارتباط نزديکي با منش و تاثير و دلايل ماندگاري او نداشتهاند، به اثري مهم و تاثيرگذار تبديل کند؛ به همين دليل شايد از اين منظر بتوان مرور مستندگونهاش را يک ويژگي منفي ندانست.
جديدي رفت، جديدها آمدند!
بايد گفت که اين شانس و اقبال يا شايد هم تصميم درست امير جديدي و سازندگان فيلم «غلامرضا تختي» است که او از ادامه بازي در نقش جوانيهاي تختي کنار رفت. با انتخاب چهار بازيگر ناشناس و بکر هم لحظات خالصتري در فيلم خلق شده و هم کارنامه بازيگر و پيشزمينههاي قبلي در باورپذيرشدن شخصيت نقش مهمي ندارد و حواس مخاطب از ابتدا به زندگي و اتفاقات تختي معطوف ميشود، البته هر چهار بازيگر تازهکار فيلم به خوبي از پس کاري که بايد انجام ميدادند، برآمدهاند ولي احتمالا اگر چهار بازيگر مثل رابرت دنيرو در «گاو خشمگين» داشتيم، خيلي خوشحالتر ميشديم!
بيشتر بدانيد : چرا امير جديدي از بازي در نقش تختي انصراف داد؟
دستمان برود روي نقاط ضعف!
اما نقاط ضعف نسبتا آشکار فيلم! اول از همه کم حرفبودن و گاهي عبوسبودن تختي در نوجواني و جواني و خيلي خشک و اتوکشيدهبودن رفتار و صحبتهايش بود که در تاريخ تقريبا برعکس اينها روايت شده و يکي از نقاط ضعف شخصيتپردازي فيلم است؛ از طرفي فيلم يک جاهايي که خوشبختانه زياد نيست به ورطه شعاريبودن ميافتد، انگار بايد و به زور درسهايي عبرتآموز از زندگي را يا خود تختي در فيلم بگويد يا از زبان دوست و دشمنش بشنويم، اين جاها مکالمات خيلي از جنس فيلم و قهرمان اصلياش نيستند و به دل نمينشينند.
فيلم «غلامرضا تختي» در سي و هفتمين جشنواره فجر
برخي کاراکترهاي فرعي هم بدون عمق و سطحي هستند و قصه درستي ندارند. يک ايراد ديگر هم اينکه اگر اتفاقات ٣٧ سال زندگي تختي که در فيلم روايت ميشود را دانههاي تسبيح فرض کنيم، توکلي نخ تسبيح خيلي نازک و کمزوري را براي وصلکردن آنها به هم انتخاب کرده و خب از کارگرداني باسابقه و توانايي او انتظارمان نخ محکمتر و سفتتري بود.
فيلم ميفروشد؟
با همه اينها «غلامرضا تختي» فيلم خوشساخت، صادق، صريح و آبرومندي در رثاي قهرمان مردمي و دوستداشتني ايران است و حسابي براي اجزاي مختلف آن زحمت کشيده شده و اين را روي پرده عريض سينما حس ميکنيد! آن هم برخلاف انبوهي از فيلمهاي سطحي و شعاري و بدساخت که بارها با نتيجه معکوسي نسبت به هدفي که داشتند، مواجه شدند و سرمايههاي کلاني را آتش زدند.
فيلم «غلامرضا تختي»
ساخته بهرام توکلي اگر برايش تبليغات خوبي شود و در فرصت مناسبي روي پرده برود، ميتواند به اثري پرفروش در سال ٩٨ تبديل شود؛ دليلش؟! مردم ايران هم مثل بسياري از نقاط اين کره خاکي هميشه تشنه ديدن تصويري بيغرض و درست از اسطورههاي فراموشنشدني و ملي خود هستند و شايد حتي تشنهتر از بقيه!
بيشتر بدانيد : ماجراي عکسي از پشتصحنه فيلم نيمهکاره علي حاتمي
بيشتر بدانيد : اولين عکس ماهور الوند در فيلم «غلامرضا تختي»
منبع: روزنامه شهروند
http://www.CheKhabar.ir/News/152895/فيلم «تختي» بي طرفانه و بدون تحريف ساخته شده؟