چه خبر - کدام کارتون لياقت برنده شدن جايزه گلدن گلوب 2019 را دارد؟
گلدن گلوب و اسکار دو جايزه مهم سينمايي سالهاي اخير هستند و هر دو وجهه و رويکرد مختلفي هم در اجراي مراسم و هم دراعلام کانديداها و برندگان خود دارند. چند سالي است که جوايز اين دو کمي تا قسمتي با همديگر تفاوت دارد ولي در بيشترين بخشي که برندگان جوايز شبيه به يکديگر بودند، بخش بهترين انيميشن سال بوده است. تقريبا در ده پانزده سال اخير برندگان اين بخش چه در رويداد آکادمي اسکار و چه در بين داوران گلدن گلوب يکسان بودند و موارد معدودي بوده که جايزه به اثري تعلق گرفته که در اسکار به آن نرسيده است.
جوايز گلدن گلوب
زودتر اجرا شدن گلدن گلوب و زودتر مشخص شدن برندگان اين رويداد، باعث شده که هر ساله بعد از برگزاري مراسم حدس و گمانهاي متفاوتي پيرامون برندگان اسکار هم زده شود. تا لحظه نوشتن اين مطلب خبري از اعلام شدن نهايي نامزدهاي اسکار نيست ولي چند هفتهاي است که ليست کانديداها گلدن گلوب به طوري رسمي از هيات داوران رويداد منتشر شده است؛ ليستي که ميتوانيد اسامي کامل آن را بخوانيد.
قصد داريم تا قبل از برگزار شدن مراسم، نگاهي موشکافانه و اختصاصي به نامزدهاي گلدن گلوب داشته باشيم و شرايط برنده شدن هر يک را بيازماييم. اجراي چندين ده ساله مراسم گلدن گلوب و اسکار اين مساله را نشان داده که برندگان بر اساس چه اصول و متاسفانه بر اساس چه سياستهايي انتخاب ميشوند و شايد بتوان اين شرايط را سنجيد و بيشتر و بيشتر به حدس برنده نزديک شد. متاسفانه جوايز سينمايي هميشه و به ويژه در سالهاي اخير آلوده به سياست بازيهاي زيادي شده و درگيري و تقابل ترامپ و هاليووديها بيشک در برنده شدن بسياري از عناوين (به ويژه در بخش بهترين فيلم که بعدها به آن خواهيم پرداخت) تاثيرگذار خواهد بود.
رالف اينترنت را ميشکند
سال 2018 سال خوبي براي انيميشنها نبوده و تقريبا با اثري که بتواند بدون شک برنده و فاتح جوايز باشد روبرو نبوديم. سال گذشته با عرضه انيميشن COCO و رقبايش ميشد حدس زد که برنده بار ديگر استوديو انيميشن سازي پيکسار (سازنده انيميشن COCO و استوديويي که آثارش چندين سال برنده جوايز مختلف شده) خواهد بود. امسال اما عناوين معدودي هستند که لياقت رسيدن به ليست نامزدها را داشتند و از بين اين ليست، انتخاب برنده کار آساني نيست چرا که جملگي آنها از زوايايي شايسته بردن جايزه به خانه را دارند. با هم نگاهي به ليست 5 تايي نامزدهاي گلدن گلوب 2019 خواهيم داشت و با بررسي کوتاه آنها نگاهي مياندازيم به اينکه شرايط برنده شدن يا نشدن هر يک در چه چيزهايي نهفته خواهد بود.
شگفت انگيزان 2
خانواده آقاي شگفت انگيز بيش از چهارده سال پيش مهمان سينماهاي سرتاسر دنيا بودند و با اينکه پتانسيل ساخت ادامه ماجراهاي آنها به شدت بالا بود، ولي خبري از قسمت دوم نبود. استوديو سازنده تنها به ساخت يک بازي ويدئويي براي دنبالهسازي داستان اين خانواده سوپرقهرماني کرد و ساخت قسمت دوم به فراموشي سپرده شد. پيکسار (سازنده انيميشن) پروژههاي گوناگوني را در کارنامه خود داشت و هر سال يکي از آنها را رونمايي ميکرد. در بين اين پروژهها قسمتهاي دوم و سوم برخي از عناوين ساخته شده توسط اين استوديو نيز به چشم ميخورد و فقدان قسمت دوم انيميشن محبوب و پرفروش شگفت انگيزان 1 بيشتر و بيشتر حس ميشد.
شگفت انگيزان 2
سال 2016 بود که براد بيرد، يکي از کارگردانان حاذق اين استوديو که در ساخت فيلمهاي سينمايي زندهاي چون ماموريت غير ممکن نيز نقش داشته است، اعلام کرد استوديو در حال ساخت قسمت دوم انيميشن شگفت انگيزان است. با بالا گرفتن تب و تاب فيلمهاي ابرقهرماني ميشد حدس زد که چرا چراغ سبز ساخته شدن قسمت جديد بالاخره صادر شده ولي نگراني که در بين طرفداران به وجود آمده بود هم به همين تب و تاب و رايج شدن فيلمهاي ابرقهرماني برميگشت. آنها نگران بودند که مبادا قسمت دوم فيلم آلوده کليشههاي رايج چند سال اخير شود و در بين آثار ابرقهرماني ريز و درشت گم بشود؛ نگراني که بعد از اکران معلوم شد بيمورد بوده و تيم سازنده به خوبي ميدانسته با چه چالش عظيمي روبروست.
انيميشن شگفت انگيزان 2
قسمت دوم انيميشن شگفت انگيزان اکران شد و با فروش بيش از يک ميليارد دلاري خود در گيشه، فاتح فروش انيميشنهاي سال 2018 محسوب ميشود. اين اثر در بين عموم منتقدان نيز توانست به جايگاه ويژهاي دست پيدا کند و حس نوستالژيکي که براي کودکان ديروز و جوانان امروز به همراه داشت نيز در موفقيتش بيتاثير نبود. انيميشن شگفت انگيزان 2 به نوبهاي براي تمام سنين جذاب بود و از همين حيث توانست محدوده هواداران و تماشاگران خود را گسترش دهد و همين موضوع ميتواند برگ برندهاي باشد براي بردن جايزه گلدن گلوب به خانه.
شگفت انگيزان 2
تجربه سالهاي گذشته گلدن گلوب نشان داده که اين رويداد به فروش و محبوبيت يک اثر هم توجه ميکند (مثل سال 2009 که آواتار، پرفروشترين فيلم تاريخ سينما را برنده بهترين فيلم خود معرفي کرد) و بعيد نيست که امسال هم مانند سياستهاي گذشته خود عمل کند. استوديو پيکسار و والت ديزني هم پشت اين اثر جاي دارند و قرار گرفتن نام اين دو برند به تنهايي ميتواند درصد تضمين اين برنده شدن را افزايش دهد.
راهروي سگها (جزيره سگها)
وس اندرسن کارگردان بزرگي در سينما به شمار ميرود و با ساخت انيميشن جزيره سگها براي بار دوم خود و استعدادش را در زمينه انيميشن سازي محک زده است. او پيشتر با ساخت عنوان «آقاي روباه شگفت انگيز» توانسته بود در اين زمينه خودي نشان دهد و ثابت کند که در انيميشن سازي هم مانند فيلمسازي هم تبحر خاصي دارد و هم اينکه امضاي سبک فيلمسازياش را ميتواند به ثبت برساند. اندرسن همانند تيم برتون و کوئنتين تارانتينو (دو کارگردان صاحب سبک و مهم ديگر سينماي هاليوود) و بسياري از کارگردانان ديگر، سبک خاص خودش را در فيلمسازي دارد و ميتوان با نگاهي چند دقيقهاي به فيلمهايش به ذهن تواناي او پي برد.
راهروي سگها (جزيره سگها)
اين کارگردان همين رويه را در سبک انيميشن سازي خود پياده کرده است و در هر دو کار خود با تکنيک سخت و طاقت فرساي استاپ موشن کار کرده است؛ تکنيکي که ما ايرانيان بيشتر به خاطر سري انيميشن والاس و گروميت آن را ميشناسيم و از آن به عنوان انيميشن خميري ياد ميکنيم. در اين سبک از انيميشن سازي لوکيشنها و کاراکترها در ابعاد کوچکي ساخته ميشوند و با فنون خاص فيلمبرداري لحظه به لحظه از آنها تصوير برداري شده و يک دوره طولاني براي فيلمبرداري کامل يک اثر مورد نياز است. انيميشن جزيره سگها هم با همين تکنيک ساخته شده و از اين حيث ميتواند مورد توجه داوران گلدن گلوب قرار بگيرد چرا که بازهم تجربه نشان داده اين سبک از انيميشن سازي هميشه مورد تقدير و تشکر داوران بوده است.
جدا از سبک انيميشن سازي جزيره سگها، داستان و صداپيشگان قهار و طراحي صحنه بينظيري که وس اندرسن و تيمش در انيميشن خود بکار بردند ستودنيست و از منظر فني و تکنيکي، بيشک با بهترين انيميشن سال روبرو هستيم. اما بايد ديد که آيا داوران هم به اين مسائل تکنيکي آنچنان اهميت ميدهند و يا بيشتر به محبوبيت مردمي و داستانهاي قويتر چشم دارند.
ميراي
ساخت انيميشن در ژاپن تبديل به يک صنعت شده و از آن به عنوان انيمه در بازار داخلي و جهاني ياد ميشود. انيمهها سبک و سياقي کاملا متفاوت از نظر طراحي و محتوا نسبت به ساير انيميشن ديگر نقاط دنيا دارند و توضيح اين تفاوتها، مقاله مستقلي را ميطلبد و خارج از حوصله اين مطلب است. اما کافي است بدانيد که انيمهها با داستانهايي خلاقانه از ذهن چشم باداميهاي خلاق ساخته ميشوند و محتواي فاخر و غني دارند که مخاطب آن همه گروههاي سني هستند (و حتي در برخي موارد اصلا مخاطب کودک ندارند)
ميراي
انيمه از ديرباز در رويداد اسکار و گلدن گلوب جايگاه ويژهاي براي خود داشته ولي تاکنون فقط يک انيمه سينمايي بوده که توانسته برنده اسکار شود و در گلدن گلوب هم هيچگاه شاهد برنده شند صنعت انيميشن ژاپن در مقابل ساير رقبا نبوديم. اصولا اينطور که به نظر ميرسد از نظر داوران گلدن گلوب، انيمهها نبايد برنده باشند و دست خالي بايد به خانه برگردند و از همين نظر ميتوان حدس زد که رويکرد امسال هم به انيمه ميراي به اين منوال خواهد بود؛ مگر آنکه داوران تصميم به تغيير اين نگرش نه چندان درست بگيرند.
ميراي ساخته استوديو تازه تاسيس ژاپني به اسم چيزو Chizu است که توسط مامورو هاسودا ساخته شده است؛ فردي که سه انيمه توليد شده در اين استوديو را هم کارگرداني و نويسندگي کرده است. هاسودا يکي از نوابغ انيمه سازي در ژاپن به حساب ميرود و فعاليت خود در اين عرصه را از سال 1999 به عنوان طراح شروع کرد ولي به سرعت توانست پلههاي ترقي را طي کند و اولين پروژه کارگرداني خودش را يک سال بعد در دست بگيرد. او بعد از ساختن انيمه سينمايي «ديجيمون» چند سالي دست از کارگرداني کشيد و سعي کرد تا تجربه بيشتري کسب کند تا بتواند با دست پرتري دوباره روي صندلي کارگرداني بنشيند و بعد از پنج شش سال کار خود را به طور جدي شروع کرد.
انيميشن ميراي
هاسودا بعد از ساختن انيمه موفق The Girl Who Leapt Through Time (که از قضا شکل و شمايل شخصيت اصلي همين اثر لوگوي استوديو تازه تاسيس خودش هم هست) توانست گام به گام به جلو پيش برود و انيمههاي موفق ديگري چون Summer Wars، Wolf Children، The Boy And The Beast بسازد و خودش را در مجامع بينالمللي نيز مطرح کند. آخرين کار او که ميراي نام دارد مانند ديگر آثار او يک حالت سورئال دارد و ترکيبي عجيب از درام و فانتزي است. او در ميراي توانسته هنر داستان نويسياش را به اوج برساند و کسب امتيازهاي بالا از منتقدان سرتاسر دنيا گواه اين ادعاست. گرچه انيمه ديگري به اسم Maquia هم امسال در بين آثار مطرح صنعت انيميشن ژاپن به چشم ميخورد و به شخصه از نظر من گزينه بهتري براي کانديدا شدن بود، ولي اجحافي که به اين اثر در بيشتر مراسمها شده نشان ميدهد که قرار نيست ماکيا به حق خودش برسد.
رالف اينترنت را ميشکند
حضور اين عنوان انيميشن در ليست نامزدهاي گلدن گلوب 2019 پديده عجيبي است که با منطق سازگار نيست. دنباله انيميشن رالف خرابکار که بعد از شش سال ساخته شده اثري به مراتب ضعيفتر از قسمت نخست خود به حساب ميآيد و بيشتر شبيه به يک پيام بازرگاني طولاني براي برندهاي حوزه تکنولوژي و وب به شمار ميآيد تا يک انيميشن درست و حسابي براي کودکان. فقدان عناوين مناسب و قوي در طول سال 2018 و البته قدرت ديزني دو نفوذش در سيستم داوري اين مراسمات احتمالا تنها دليل حضور انيميشن قسمت دوم رالف خرابکار در بين ليست کانديداهاي بهترين 2018 است.
رالف اينترنت را ميشکند
رالف اينترنت را ميشکند طراوت و تازگي قسمت نخست خود را ندارد و با درگير شدن به کليشهها، داستاني ضعيف را ارائه ميدهد که صرفا پيام اخلاقي جالب توجهي دارد. پيامهاي اخلاقي در آثار جديد ديزني دگرگون شدهاند و ديگر لزوما خبري از پيامهاي تماما مثبت و به اصطلاح گل و بلبل در آنها نيست! بلکه رنگ و بوي واقعيت در آنها به چشم ميآيد. رالف اينترنت را ميشکند نيز به کودکان و مخاطبينش گوشزد ميکند که دوستان آدم هميشه در کنار آدم نيستند و گاهي مواقع تصميم ميگيرند که راه خودشان و علايق شخصيشان که الزاما با ما يکي نيست را پيش بگيرند و نبايد در اين راه براي آنها مانعتراشي کنيم و يا از آنها دلخور شويم. اين پيام اخلاقي البته در لابهلاي هجمه پر زرق و برق برندهاي گوناگون در طول انيميشن گم ميشود و صرفا دقايق پاياني اثر را در برميگيرد.
اسپايدرمن: گذر به دنياي اسپايدرمنها
استوديو سوني بعد از آنکه چندان در فيلمسازي ابرقهرماني خود موفق نبود و با فروختن حق و حقوق کاراکتر محبوب اسپايدرمن به والت ديزني، حالا دست بکار شده تا بتواند در زمينههاي ديگر از اين کاراکتر مشهور دنياي کاميک بوکها (کتابهاي داستان مصور) استفاده بهينه ببرد. بعد از ساخته شدن بازي خوب و پرفروش اسپايدرمن، سوني اين بار با انيميشن تمام سه بعدي پيرامون اين کاراکتر برگشته و با الهام گيري از داستانهاي متعدد اين شخصيت و تلفيق آنها با يکديگر، اثري ساخته که هم براي ناآشنايان به دنياي اسپايدرمن قابل فهم و جذاب است و هم براي عاشقان آن حسي شگفت انگيز را به همراه ميآورد.
اسپايدرمن: گذر به دنياي اسپايدرمنها
انيميشن جديد اسپايدرمن نخستين انيميشني از اين شخصيت با قدمت عمر بيش از 55 سال است که روي پرده سينماها آمده و توانسته در بين جامعه منتقدين امتيازات بالايي بگيرد. سبک خاص طراحي انيميشن و اکشن نفسگير آن و دميدن روح کميک بوک در سکانسهاي انيميشن از جمله مواردي مثبتي است که در عنوان حاضر جاي دارد و داستان پيچيده ولي روايت درست و صحيح آن نيز باعث شده که دنيايي کاملا جديد و متمايز نسبت به ساير فيلمهاي ابرقهرماني را نظارهگر باشيم.
با توجه به ترند شدن عناوين ابرقهرماني و استقبال بيش از حد منتقدان و طرفداران به اثر حاضر، بعيد نيست که در يک رقابت نفسگير شاهد برنده شدن اسپايدرمن باشيم و براي اولين بار نام اين شخصيت ابرقهرماني را در کنار يک جايزه معتبر سينمايي بشنويم. سوني با رو کردن اين انيميشن دنياي جديدي براي خودش خلق کرده که پتانسيل دنبالهسازي بسياري دارد و از همين الان در جوامع طرفداران و فضاي مجازي خواستار ادامههاي متعددي براي انيميشن جديد اسپايدرمن شدهاند.
شما چطور؟ فکر ميکنيد کدام يک از آثار فوق لياقت برنده شدن جايزه گلدن گلوب 2019 را دارد و چرا؟
بيشتر بدانيد : کارتون ها و رمان هاي نوستالژيک کودکان دهه شصت + عکس
بيشتر بدانيد : 10 کارتون محبوب دوران کودکي!
بيشتر بدانيد : کارتون هاي محبوب چهار ستاره از چهار دهه
بيشتر بدانيد : نگاهي به حيوانات کارتونهاي خاطره انگيز!
بيشتر بدانيد : تجديد خاطره با چند کارتون دوست داشتني دوران کودکي
منبع: rooziato.com