چه خبر - پرطرفدارترين سريال هاي ترسناک
تجربه ديدن فيلم ترسناک يکي دو ساعته، مي تواند براي مخاطبان دلهره آور و يا حتي جذاب باشد. سازندگان فيلم هاي ترسناک معمولا با تمرکز روي يک يا چند موجود وحشتناک، قاتلي سريالي يا هيولايي جهنمي مخاطبان خود را سرگرم مي کند. اين قاعده کلي، سال هاست که در سينما رعايت مي شود. اما در تلويزيون همه اين قوانين دستخوش تغيير و تحول شده اند. شما ديگر نمي توانيد روي يک موضوع کليشه اي متمرکز شويد.
زيرا تجربه ثابت کرده است بينندگان تلويزيون به شدت بي رحم هستند و به محض اين که حوصله شان سر رفت، کار شما را با نديدن سريال تمام مي کنند. به همين دليل است که بسياري از سريال هاي ترسناک طي تاريخ ناموفق بوده اند و تنها تعداد اندکي موفق شدند مخاطبان را با خود همراه کنند. طي چند سال گذشته به لطف موفقيت سريال هايي مانند «American Horror story» و «Walking Dead» شاهد آثار تلويزيوني ترسناکي هستيم که تلويزيون هاي کابلي و غيرکابلي را به محاصره خود درآورده اند.
بيشتر بدانيد : سريال مردگان متحرک با استقبال بي نظير بازگشت
سريال مردگان متحرک Walking Dead
در اين مطلب ابتدا به سراغ تاريخچه آثار ترسناک در جعبه جادويي تلويزيون رفتيم و سپس هم تعدادي از بهترين آثار ترسناک تلويزيوني را به صورت خلاصه بررسي کرده ايم. در ابتدا به اين موضوع اشاره کنيم که سريال هاي ترسناک خود به دو زيرمجموعه کلي تقسيم مي شوند؛ موضوعي که البته تنها در مورد اين ژانر صدق مي کند. در حقيقت ژانر وحشت حتي پيش از گل کردن تلويزيون و شبکه هاي کابلي هم داراي استانداردهاي مختص خود بود. طوري که پس از شروع پخش سريال هاي ترسناک شاهد شکل گيري دو زيرشاخه مختلف بوديم. اولين آن ها سري هاي «آنتولوژي» (anthology) است؛ يعني سريال هايي که هر قسمت يا هر فصل آن ها به يک موضوع اختصاص دارد.
ساخت سريال آنتولوژي کاري بس دشوار است، زيرا سازندگان مجبورند هر بار روي يک سوژه خاص متمرکز شوند و در تلويزيون هم کوچک ترين لغزشي باعث پايين آمدن آمار بينندگان و در نهايت کنسل شدن آن سريال مي شود. در اين دست آثار معمولا عوامل ساخت به سراغ داستان هاي کوتاه ژانر وحشت مي روند و هر قسمت را براساس يک داستان از يک نويسنده مي سازند. براي نمونه يک قسمت کاري از «استيون کينگ» است و قسمت ديگر براساس يکي از داستان هاي کوتاه «اچ. پي لاو کرفت».
American Horror Story
تا سال ها روند به همين صورت دنبال مي شد تا اين که در سال 2011 (1390) شبکه FX با کران American Horror Story به روند سريال سازي در ژانر وحشت تکاني اساسي دارد. در اين سريال هر فصل داستاني تازه دارد، موضوعي که اجازه مي دهد شخصيت پردازي، بسيار قوي باشد، آن هم در حالي که شخصيت پردازي هميشه يکي از بزرگ ترين ضعف هاي آثار ترسناک بوده است. اما دومين زيرشاخه، سريال هايي هستند که علاوه بر اين که با استفاده از موجودات وحشتناک، بوگي من هاي کريه (شخصيت هاي شيطاني) و فضاي ترسناک سعي در ترساندن مخاطبان دارند، داستان آن ها ادامه دار است و طي يک قسمت يا يک فصل به اتمام نمي رسد؛ مانند «Walking Dead» يا «Supernatural».
پيش از هيچکاک و پس از هيچکاک
سريال «Climax» نخستين سري وحشت آنتولوژي بود که در سال 1954 (1333) پخش شد و در نخستين قسمت داستان «دکتر جکيل و مستر هايد» را به بينندگان نشان داد. جالب اين که تنها اين قسمت از آرشيو سريال وجود دارد و مابقي قسمت ها در دل تاريخ گم شده اند. يک سال بعد «آلفرد هيچکاک» با سريال «آلفرد هيچکاک» تقديم مي کند» (Alfred Hitchcok Presents) تحولي جديد را دنياي سريال هاي وحشت آغاز کرد. در همان سال، سريال «The Veil» ساخته شده که «بوريس کارلوف» فقيد- که او را به خاطر بازي در سري فيلم هاي «فرانکشتاين» مي شناسند- در آن ايفاي نقش مي کرد. متاسفانه اين سريال هيچ گاه پخش نشد و سال ها بعد مخاطبان توانستند با انتشار DVD، شاهد اين سريال يازده قسمتي باشند.
سريال «آلفرد هيچکاک تقديم مي کند» Alfred Hitchcok Presents
اما تحول واقعي در سال 1959 (1338) و با پخش سريال «منطقه نيمه روشن» (The Twilight Zone) رخ داد. «منطقه نيمه روشن»، تعريف جديدي از سريال هاي ترسناک آنتولوژي پديد آورد. «راد سرلينگ» خالق، راوي و نويسنده اين سريال، سعي کرد هر بار روي يک ژانر يا زيرژانر متمرکز شود، هر چند فضاي دلهره آور با تم مخصوصي که سرلينگ خلقش کرده بود در تمامي قسمت ها ديده مي شد. از فانتزي، علمي- تخيلي و جنايي گرفته تا تريلر روان شناسانه و حتي ترسناک- کمدي، هر کدام تم يک قسمت بودند و جاب اين که بيشتر قسمت ها پاياني غيرمنتظره داشتند. اين سريال آن قدر در تاريخ سريال هاي تلويزيوني- و نه لزوما سريال هاي ترسناک- پرطرفدار شد که دو بار طي سال هاي 1985 (1364) و 2002 (1381) کاملا بازسازي شد.
سرلينگ ادامه مي دهد
راد سرلينگ، مغز متفکر پشت «منطقه نيمه روشن» يک دهه بعد با «گالري شب» (Night Gallery) بازگشتي موفقيت آميز را به ژانر وحشت تجربه کرد. البته «گالري شب» هيچ گاه نتوانست به نصف شهرت منطقه نيمه روشن هم برسد، اما سرلينگ باز هم ثابت کرد که ترس را به خوبي مي شناسد. «گالري شب» بين سال هاي 1969 (1348) تا 1973 (1352) پخش شد. موضوعات علمي- تخيلي همچون موجودات فضايي و فانتزي سياه دو تم اصلي منطقه نيمه روشن بودند، اما نايت گالري به نسل جديد تعلق داشت و براي همين سريال بيشتر روي موضوعات فراطبيعي مانور مي داد.
يک سال پيش از پايان گالري شب، «ويليام کسل» تهيه کننده فيلم مشهور «بچه رزمري»، سريال ترسناک جديدي به نام «داستان اشباح» (Ghost Story يا GS) را کليد زد. سريالي که يک فصل بيشتر دوام نياورد و شبکه «NBC» پس از يک سال و پخش 23 قسمت، ساخت آن را متوقف کرد. اواسط دهه 70 ميلادي (1350) را مي توان يکي از کم فروغ ترين زمان ها براي سريال هاي ترسناک آنتولوژي دانست. اين روند تا اوايل دهه 80 (1360) و شروع پخش سريال «اتاق تاريک» (Darkroom) ادامه داشت.
اين سريال وامدار گالري شب بود و مانند آن سريال، در هر قسمت شصت دقيقه اي چند داستان را روايت مي کرد؛ داستان هايي که هرکدام داراي بازيگران مخصوص خود بودند. اتاق تاريک هم نتوانست خيلي در جلب نظر مخاطبان موفق عمل کند و ساختش تنها پس از هفت قسمت متوقف شد. به نظر مي رسيد سريال هاي آنتولوژي ژانر وحشت در حال زدن نفس هاي آخر خودشان بودند که ناگهان پدر زامبي يعني «جورج رومرو» با سريال «قصه هاي نيمه تاريک» (Tales from the Darkside) تمامي معادلات را برهم زد.
پدر زامبي وارد مي شود
تا پيش از اين قصه هاي نيمه تاريک، بيشتر سريال هاي آنتولوژي به وسيله يک فرد هدايت و سازماندهي مي شدند. به بيان ساده تر «شورانر» سريال، هم وظيفه نويسندگي را برعهده داشت و هم کارگرداني، اما اين سريال کاملا قواعد بازي را عوض کرد. نخست اين که در هر قسمت يک داستان سي دقيقه اي مجزا روايت مي شد. در وهله دوم، موضوعات قصه هاي نيمه تاريک بسيار متنوع بودند؛ از فانتزي و اسلشر گرفته تا کمدي سياه و تريلر. اين سطح از تنوع تا پيش از قصه هاي نيمه تاريک در هيچ يک از سريال هاي مشهور ديده نشده بود، مخصوصا اين که رومرو تلاش کرد به جاي استفاده از يک يا چند نويسنده به سراغ داستان هاي مشهور برود.
«استيون کينگ»، «کلايو بارکر» و «هارلان اليسون» جزء نويسندگان مشهوري بودند که تعدادي از قسمت هاي اين سريال براساس داستان هاي آن ها ساخته شد. پخش قصه هاي نيمه تاريک در تابستان 1988 (1367) به اتمام رسيد تا جورج رومرو به همراه استيون کينگ، به سراغ ساخت فيلم سينمايي قصه هاي نيمه تاريک بروند. به لطف موفقيت کم نظير اين سريال، سازندگان ديگر هم به فکر ساخت آثاري مشابه افتادند. «ريچارد پي. رابين اشتاين» (Richard P. Rubinstein) که خود تهيه کننده قصه هاي نيمه تاريک بود، ساخت سريالي به نام «هيولاها» (Monsters) را آغاز کرد که به نوعي دنباله معنوي کار قبلي خودش بود.
فيلم قصه هاي سردابه Tales from the Crypt
در طرف ديگر «استيون داد» با همکاري شبکه «HBO» ساخت سريال جديدي به نام «قصه هاي سردابه» (Tales from the Crypt) را آغاز کرد. سريالي که در حقيقت برگرفته از کميک بوک مشهوري به همين نام بود، اما بعضي از قسمت هاي آن هم براساس داستان هاي مستقل ساخته شده بودند. قصه هاي سردابه خيلي زود به شهرت رسيد، طوري که پخش آن تا سال 1996 (1375) ادامه داشت و هفت فصل براساس آن ساخته شد. تعداد بالاي بينندگان و بازيگران مشهوري که در اين سريال بازي کرده بودند، باعث شد قصه هاي سردابه به يکي از مشهورترين ساخته هاي تلويزيوني آمريکا مبدل شود، طوري که همواره از منطقه نيمه روشن در کنار اين سريال، به عنوان موفق ترين آثار آنتولوژي ياد مي شود.
تحول در ژانر وحشت
در کنار آنتولوژي ها، سريال هاي ترسناکي را داريم که روي محيط وحشتناک با موجودات عجيب الخلقه- اعم از انسان هاي رواني تا موجودات تخيلي- متمرکز هستند. اين سريال ها روي يک داستان يا يک سري شخصيت تمرکز دارند. اولين اين سريال ها «سايه هاي تاريک» (Dark Shadow)، يک اپراي گوتيک بود و سال ها بعد «تيم برتون» براساس آن يک فيلم ترسناک- کمدي ساخت. اين سريال در سال 1966 (1345)پخش شد. شش سال بعد شبکه «ABC» سريال «Kolchak: The Night Stalker» را نمايش داد؛ مجموعه اي درباره کارآگاهي به نام «کولچاک» که روي قتل هاي غيرطبيعي تحقيق مي کرد.
فيلم پرونده هاي مجهول The X- Files
سال ها گذشت تا اين که در سال 1987 (1364) سريال «Friday the 13th: The series» پخش شد. البته که اين سريال هيچ ارتباطي با سري فيلم هاي «جمعه سيزدهم» نداشت و مسئولان «پارامونت» تنها به خاطر جذب بيننده بيشتر اسم سريال را از The 13th Hour به Friday The 13th تغيير دادند. اين دست سريال ها در سال 1993 (1372) و با پخش «پرونده هاي مجهول» (The X- Files) شکوفا شدند. اين سريال در مورد دو مامور اف بي آي بود که روي پرونده هاي فراطبيعي کار مي کردند. معمولا در هر قسمت يک هيولا به مخاطب معرفي مي شد و گاهي اوقات از بين بردن اين هيولا چندين قسمت به طول مي انجاميد.
با موفقيت «پرونده هاي مجهول» تهيه کنندگان بيشتري هوس کردند تا يک تيم را در مقابل لشگري از مردگان قرار دهند. تنها چهار سال طول کشيد تا «باقي قاتل خون آشام ها» (Buffy the Vampire slayer) از تلويزيون پخش شود؛ يکي از پرطرفدارترين سريال هاي دهه 90 (1370) که هفت فصل از آن پخش و حتي سريال جانبي «انجل» براساس آن ساخته شد. از ديگر سريال هاي ترسناک مشابه مي توان به «گوتيک آمريکايي»، «Poltergeist: The Legacy» و «Freaky link» اشاره کرد. هر دو زيرشاخه هاي سريال هاي ترسناک با فرا رسيدن عصر جديد دستخوش تغيير و تحول شدند و ساختار عناوين امروزي، بيشتر به آثار تريلر وفادار است تا بوگي من هايي که در داخل کمد پنهان شده اند.
• استاد دانمارکي: بازي مدس ميکلسن يکي از نقاط قوت سريال ترسناک هانيبال است.
بيشتر بدانيد : بهترين فيلم هاي ترسناک 2018 + تصاوير
بيشتر بدانيد : سه پوستر سريال ترسناک «داستان وحشت آمريکايي»
بيشتر بدانيد : فيلم هاي ترسناک چرا واقعا ما را مي ترساند؟
منبع: مجله همشهري