ماهايا پطروسيان: از اعتماد به تلويزيون خيلي لطمه خوردم! + عکس
شنبه 1 دي 1397 - 8:24:49 PM
چه خبر - گفت و گو و عکس هاي ماهايا پطروسيان بازيگر فيلم لس‌‌آنجلس‌-تهران

«ماهايا پطروسيان» را اهالي سينما از سال 69 و با بازي در درام خيره‌کننده «پرده آخر» به ياد دارند. ستاره‌اي که در آن سال متولد شد، خيلي زود کارنامه خود را از اسامي کارگردانان سرشناس سنگين ديد. کم‌کم با کمدي، به چهره‌اي شناخته‌شده ميان مردم تبديل شد و حالا ديگر کمتر دوستدار سينمايي است که «ماهايا پطروسيان» را به‌عنوان چهره کم‌حاشيه تمام اين سال‌ها به خاطر نداشته باشد. بازيگري که اين روزها کمدي فانتزي پرفروش «لس‌‌آنجلس‌-تهران» را روي پرده دارد، در دور جديد فعاليت‌هايش، بسيار گزيده‌کارتر شده. سال گذشته فيلم ضدقصه «خفه‌گي» (فريدون جيراني) را روي پرده داشت و امسال هم فانتزي جالب «تينا پاکروان» را. چندان اهل گفت‌وگو نيست. يک سالي مي‌شود که با هيچ‌رسانه‌اي سخن نگفته اما دعوت ما را پذيرفت و با خوشرويي به سوالاتمان پاسخ داد. در ادامه، گفت‌وگو با اين ستاره سينما را از نظر مي‌گذرانيد.

شما بازيگري هستيد که با درام قدرتمند «پرده آخر»(واروژ کريم‌مسيحي) به شهرت رسيديد اما در ادامه، توجه ويژه‌اي به کمدي نشان داديد. قطعا فروش بالاي فيلمي مانند «کمکم کن»(رسول ملاقلي‌پور) و بعدها «عروس خوشقدم»(کاظم راست‌گفتار) و... نقش تعيين‌کننده‌اي در ادامه اين مسير داشت. از روي اتفاق و فروش‌هاي خوب اين آثار به تداوم بازي در آثار کميک انديشيديد يا کمدي، علاقه شخصي شما بوده؟

البته اولين فيلم کمدي من «ديگه چه خبر؟» بود که من با آن فيلم بين مردم شناخته شدم. «پرده آخر» در سال 69، بين سينماگران و دوستداران سينما مطرح شد و جوايز معتبري هم برد. سال 70 با خانم «تهمينه ميلاني»، فيلم «ديگه چه خبر؟» را کار کردم که اين فيلم، اولين رل کمدي براي يک بازيگر زن در سينماي ايران محسوب مي‌شد. يعني چه در سينماي قبل از انقلاب و چه پس از آن، عموما رل‌هاي طنزي که براي کاراکترهاي خانم در نظر گرفته مي‌شد، رل‌هاي اصلي نبود.

گفت و گو با ماهايا پتروسيان,گفتگو با ماهايا پتروسيان,مصاحبه با ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان در لس آنجلس تهران,عکس هاي ماهايا پتروسيان
ماهايا پطروسيان در فيلم کمدي «ديگه چه خبر؟»

آن اثر هم خيلي مورد توجه قرار گرفت و پرفروش‌ترين فيلم سال شد. بنابراين من از ابتدا، کارم با طنز بود. بعد از آن، «هنرپيشه» را در سال 71 با خانم معتمدآريا و آقاي عبدي کار کردم که آن هم کاري کمدي بود. البته در سال‌هاي قبل‌تر از آن، در دانشگاه تهران، «خواستگاري» آنتوان چخوف را به‌عنوان اولين کار نمايشي‌ام، اجرا کرده بودم که کاري کمدي بود. بنابراين من شروع کارم با سينماي کمدي بود.

و شايد به‌دليل اين موفقيت‌ها در نخستين کارهايتان‌ بود که ژانر غالب کارنامه شما در دهه 80، کمدي بود.

بله، در دهه 80 من کار کمدي بيشتري داشتم چون اصولا کمدي، بيشتر ساخته مي‌شد. درواقع چيزي که من در دهه 80 کار کردم، يک‌دهم پيشنهادهايي که داشتم هم نبود يعني به خيلي از آن پيشنهادهاي کمدي نه گفتم يا خيلي‌ها را اصلا نرفتم چون يا نقش را دوست نداشتم يا قصه را و يا احساس کردم آن رل، تکراري از نقش‌هايي است که قبلا کار کردم. سعي کردم اين تفاوت را بين کارهاي کمدي‌ام هم قائل باشم.

يعني همين شبيه‌شدن‌ها يا کليشه‌اي که در کمدي بود، سبب شد تا شما در دهه 90، کم‌کار و گزيده‌کار شويد؟

من در دهه 90، کلا از کارکردن فاصله گرفتم. بحث اينکه کمدي کليشه‌اي شده يا نه، کمي گسترده است چون فيلم‌هاي اجتماعي و درام ما هم خيلي‌هايشان کليشه‌اي محسوب مي‌شوند چون وقتي فيلمي خيلي سروصدا مي‌کند، از روي آن، نمونه‌هايي ساخته مي‌شود و به همين دليل، آثار در دام کليشه مي‌افتند. مثلا وقتي آقاي فرهادي، «جدايي نادر از سيمين» را ساختند که بسيار مورد توجه قرار گرفت بعدها اين نوع فيلمسازي، خيلي تکرار شد. اينکه من کار نکردم بيشتر به اين علت بود که نقش‌هايي که پيشنهاد مي‌شد را خيلي دوست نداشتم چون تکرار پيشنهادهايي که علاقه‌مند نبودم در آنها حضور داشته باشم برايم کمي خسته‌کننده شده بود.

گفت و گو با ماهايا پتروسيان,گفتگو با ماهايا پتروسيان,مصاحبه با ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان در لس آنجلس تهران,عکس هاي ماهايا پتروسيان
ماهايا پطروسيان در فيلم «پرده آخر»

البته اين را هم بايد اضافه کنم که در سال‌هاي اخير، سينما، تئاتر و شبکه خانگي، خيلي به شکل گروهي و دوستي به جلو پيش مي‌رود يعني گروهي که باهم نزديک هستند معمولا در چندين اثر، باهم کار مي‌کنند و اين روند در دهه‌هاي 70 و 80 يا اصلا وجود نداشت و يا خيلي کمرنگ بود که البته در دهه 90 بسيار بيشتر شد.

بنابراين پذيرفتن نقش‌هايي که در فيلم فرماليستي «خفه‌گي» يا فانتزي «لس‌آنجلس-تهران» طي دو سال اخير بر عهده گرفتيد، مي‌تواند نويد حضور شما در اين اشل متفاوت از کار را بدهد که تفاوت‌هاي بسياري هم با کارهاي قبلي شما دارند.

من در انتخاب‌هايم چندان اين پارامتر را مدنظر قرار نمي‌دهم که حتما بخواهم فيلم غيرعادي کار کنم يا يک چارتي براي خودم داشته باشم که بر اساس اين چارت، اين نوع فيلم‌ها را کار کنم و آن نوع فيلم‌ها را کار نکنم‌. بر اساس پيشنهادهايي که به من مي‌شود و اينکه آن پيشنهاد، چند‌درصد از خواسته‌هاي من که دوست دارم خودم را در نقش‌هاي متفاوتي محک بزنم،پوشش مي‌دهد، اقدام به پذيرش يا عدم پذيرش نقشي مي‌کنم حالا اين درصدها ممکن است در فيلم‌هايي از جنس ملودرام، کمدي، ساختارشکن و... باشد. اين برايم بيشتر مهم است و البته قصه و عوامل هم برايم مهم هستند.

خيلي جالب است که طي حدودا سه دهه که در سينماي حرفه‌اي حضور داريد، پس از همکاري با خانم ميلاني در سال 70، حالا در سال 96 براي دومين‌بار با يک کارگردان خانم(تينا پاکروان) همکاري کرديد.

پيش نيامد. البته قبلا صحبت‌هايي با چند کارگردان خانم براي همکاري شد که يا به سرانجام نرسيد يا نقش‌هايي بوده که من دوست نداشتم. البته با خود خانم ميلاني هم قرار بود که تجربه ديگري داشته باشيم که يا همان کارها انجام نشد يا ايشان تصميم گرفتند فيلم ديگري را کار کنند؛ در واقع اتفاقي بوده.

شما در حال حاضر کمدي «لس‌آنجلس-تهران» را روي پرده داريد. اثري که به‌رغم اينکه پرفروش‌ترين فيلم اين روزهاي کشور است اما انتقادهايي هم به خود ديده است تا جايي که «پرويز پرستويي» و «مهناز افشار» واکنش‌هاي صريحي نسبت به اين انتقادات داشتند. اين انتقادها در نگاه اول مي‌تواند اينگونه تحليل شود که مردمي که به ديدن کمدي‌هاي معمول از جنس سينماي بدنه عادت کرده‌اند، حالا نتوانسته‌اند با اين کمدي فانتزي ارتباط بگيرند. نظر شما نسبت به اين هجمه انتقادات عجيب چيست؟

من معتقدم وقتي فيلمي ساخته مي‌شود، بهتر است مسير خودش را طي کند و نبايد زياد توضيح داده شود. البته کارگردان بايد در مورد کارش صحبت کند اما بقيه عوامل تا حد ممکن بايد بگذارند فيلم مسير طبيعي خودش را طي کند. نبايد اينطور باشد که افراد، خود را به فيلم سنجاق کرده و مدام توضيح بدهند. بايد ديد که کلا فيلم چه مسيري را طي مي‌کند و چه اتفاقي براي آن مي‌افتد. طي يک روز و دو روز و يک هفته و دو هفته هم نمي‌شود نتيجه‌گيري کرد. يک فيلم يا اثر هنري وقتي ساخته مي‌شود ديگر بايد بسپارند به اينکه آن را تبليغ کنند و بگذارند مسيرش را طي کند تا اکران شود، وقتي تمام شد و بعد به نمايش خانگي رسيد و در طول زمان، که تمام اينها بعدا مي‌تواند به ما جواب بيشتري بدهد. به‌عنوان مثال «پرده آخر» در زمان خودش خيلي بين تماشاگران جدي سينما، منتقدان و دست‌اندرکاران سينما ديده شد ولي در گيشه فروش متوسطي داشت اما در طول زمان همچنان ديده مي‌شود هرچند نمي‌توان گفت جزو فيلم‌هايي است که بيشتر مردم، آن را ديده‌اند.

گفت و گو با ماهايا پتروسيان,گفتگو با ماهايا پتروسيان,مصاحبه با ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان در لس آنجلس تهران,عکس هاي ماهايا پتروسيان
ماهايا پطروسيان در فيلم «عروس خوش قدم»

ولي فيلمي مثل «عروس خوشقدم» در آن زماني که اکران شد، خيلي مورد انتقاد قرار گرفت؛ من يادم مي‌آيد نشريه‌اي نبود که از اين فيلم انتقاد نکند ولي الان 16سال از آن فيلم مي‌گذرد و من مي‌بينم که با اينکه دومين فيلم پرفروش آن سال بود، همچنان مردم دوستش دارند و خيلي‌ها بارها آن را ديده‌اند. يعني به مرور زمان، اين فيلم در فضاي کمدي و فانتزي مانده. به همين خاطر فکر مي‌کنم فيلم بايد روند خودش را طي کند. هرچند فضاي مجازي خيلي نمي‌تواند به ما پاسخ درستي بدهد چون آدم نمي‌داند با چه کساني در آن طرف ماجرا روبه‌روست. مثلا طرفداران يک بازيگر خيلي حمايت مي‌کنند از فيلمي که چندان قابليت دفاع نداشته باشد و برعکس، کساني که از فلان بازيگر و کارگردان خوششان نمي‌آيد ممکن است خيلي فيلم را بکوبند. بنابراين اين نظرات خيلي ملاک نيست. البته اين ميزان انتقاد، يک مقدار به‌نظرم عجيب آمد. با توجه به نوع کاري که ما کرديم و زحمتي که در کار کشيده شد و عوامل حرفه‌اي که در کار بود، بازخوردها، کمي تند و عجيب بود که اين را واقعا نمي‌دانم به چه دليل است.

و تقريبا در تمام سکانس‌هايي که شما در «لس‌آنجلس-تهران» حضور داشتيد، با «پرويز پرستويي» همبازي بوديد.

بله، اصلا يکي از علل مهمي که سبب شد حضور در اين کار را بپذيرم، جدا از اينکه خانم پاکروان را مي‌شناختم و فيلم‌هاي قبلي ايشان را ديده بودم و اينکه چقدر در کارشان موفق بودند و قصه‌اي که حالا به من دادند، تازه، جذاب و متفاوت بود، ولي حضور آقاي پرستويي در پروژه قطعي بود و اين، يکي از دلايل اصلي من براي کارکردن بود.

گفت و گو با ماهايا پتروسيان,گفتگو با ماهايا پتروسيان,مصاحبه با ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان در لس آنجلس تهران,عکس هاي ماهايا پتروسيان
ماهايا پطروسيان و پرويز پرستويي در فيلم «لس آنجلس تهران»

من با ايشان يک تئاتر در دهه 70 کار کرده بودم به نام «عشق‌آباد» که کار موفقي بود اما ما در سينما کار مشترکي نداشتيم و اين فرصت خيلي خوبي بود و صحنه‌هاي من هم تماما صحنه‌هايي بود که با ايشان بازي داشتيم و مي‌توانستيم صحنه‌هاي متفاوتي را رقم بزنيم و فکر مي‌کنم براي هر بازيگري جالب باشد که با آقاي پرستويي کار کند.

البته طي اين سال‌ها انتقاداتي هم به بازي آقاي پرستويي مي‌شود مثل آنچه که در يکي از قسمت‌هاي سري آخر برنامه «هفت» رخ داد و بازي اين سال‌هاي ايشان را تکراري، تلخ و شبيه به هم عنوان کردند. به‌عنوان بازيگري که در يک کار، به‌صورت کامل مقابل ايشان بازي کرديد، از شما مي‌پرسم که آيا اين کلمات مي‌تواند مناسب سبک بازي اين سال‌هاي آقاي پرستويي باشد؟

ببينيد، اين حرف‌ها با اين کلماتي که در آن به کار برده مي‌شود، چندان مستند نيست. البته من نبايد راجع آقاي پرستويي نظر بدهم اما به‌عنوان يک همکار که دارد راجع يک هنرمند درجه‌يک نظر مي‌دهد، مي‌گويم. ايشان الان نزديک به 40 سال است در سينما کار مي‌کنند و خيلي بيشتر از آن در تئاتر فعاليت داشته‌اند. کارنامه يک بازيگر را يک نقش و دو نقش تعيين نمي‌کند، بلکه روند کلي کارهايش تعيين مي‌کند و اينکه چقدر توانسته نقش‌هاي متفاوت و کارهاي متفاوتي را در کارنامه‌اش ارائه دهد. از اين جهت که آقاي پرستويي از آن دسته بازيگراني هستند که هم درام را بازي مي‌کند و هم کمدي را و در هر دوي اينها، بازيگر درجه‌يکي است، جاي هيچ‌شکي نيست چون هر بازيگري نمي‌تواند هم در درام موفق باشد و هم در کمدي و اين روند، هم به چشم مردم آمده و هم به چشم منتقدان و در عين حال، کارنامه‌اي پر از اتفاقات و فيلم‌هاي درجه‌يک هم داشته باشد.

گفت و گو با ماهايا پتروسيان,گفتگو با ماهايا پتروسيان,مصاحبه با ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان در لس آنجلس تهران,عکس هاي ماهايا پتروسيان
ماهايا پطروسيان

حالا اين معني‌اش اين نيست که ايشان هرچه که کار کنند، بايد تماما بي‌نقص باشد يا هر فيلمي نسبت به فيلم ‌قبلي‌اش بهتر باشد .چنين چيزي اصلا امکان ندارد. اينطوري که همه به سقف هنر مي‌رسند و اصلا جايي براي پيشرفت نمي‌ماند. روند کارهاي هنري، بر مبناي فراز و نشيب است و خط مستقيمي نيست. يک بازيگر ممکن است مدت‌ها در بهترين شرايط خودش باشد و مدتي هم نباشد. ممکن است مدتي خودش در شرايط خوبي باشد اما اتفاقاتي که مي‌افتد و فيلم‌هايي که کار مي‌کند، آثار مطلوبي نباشد. من فکر مي‌کنم تا زماني که هنرمندي در قيد حيات است و دارد کار مي‌کند، هيچ‌وقت پرونده‌اش بسته نمي‌شود مگر اينکه ديگر خداحافظي کند. بعد مي‌شود راجع به کليت شرايطش اظهارنظر کرد. بزرگ‌ترين بازيگران دنيا نظير «آل‌پاچينو» و «رابرت دنيرو» که همه، اين دو را به‌عنوان غول‌هاي سينمايي قبول دارند، مي‌بينيم که اين فراز و نشيب‌ها را در کارنامه‌شان دارند و سينما همين است.
توقع غير از اين، نشانه آن است که ما سينما را خيلي نمي‌شناسيم. در سينماي ايران حدود صد و خرده‌اي فيلم در طول يک سال ساخته مي‌شود که از اين تعداد، شايد به اندازه انگشتان يک دست، در حد دو يا سه فيلم در سال، فيلم‌هايي باشند که هم خوش‌ساخت باشند، هم خوب و تازه باشند، هم خوب اکران شوند و پخش خوب داشته باشند و هم مخاطب زيادي از آنها استقبال کنند. اين اتفاق براي دو، سه فيلم مي‌افتد بنابراين بالغ بر نود و خرده‌اي ‌درصد از آثار ساخته‌شده يک سال ما، اصلا نمي‌توانند اين روند را طي کنند. به همين دليل تعداد زيادي از فيلم‌هاي ما آثار متوسط، آثار پايين‌تر از متوسط يا آثار کم‌ديده‌شده‌اي هستند. اين روند کلي سالانه سينماي ماست. ‌به همين دليل امکان اينکه هر بازيگري در آن دو، سه فيلم موفق، حتما حضور داشته باشد خيلي کم است ولي سينما يک جريان است و اين جريان بايد ادامه پيدا کند.

شما به‌عنوان بازيگري که شاخه‌هاي مختلف کمدي را در کارنامه داريد و جز «لس‌آنجلس-تهران» در کمدي‌هاي فانتزي ديگري هم بازي کرديد، به ما بگوييد که اين فيلم چه جايگاهي در کارنامه کاري‌تان دارد؟

اين را زمان مشخص مي‌کند اما من نقش خودم را در اين فيلم دوست داشتم چون نقش تازه‌اي در کارنامه‌ام بود. کارکردن با آقاي پرستويي را دوست دارم. البته هنوز فيلم را نديده‌ام و راجع به کليت فيلم نظر نمي‌دهم و فکر مي‌کنم ديگران بايد نظر بدهند. ما کارمان را انجام داديم و حالا موقع آن است که ديگران نظر بدهند. البته نظر بدهند، نه اينکه در يک کلمه بگويند خوب بود يا افتضاح بود. من با اين صفات تفضيلي بهترين و بدترين، مشکل دارم. اينها خيلي در نظرات ما استفاده مي‌شود، خيلي قاطع راجع به چيزي نظر مي‌دهيم درحالي که همه‌چيز نسبي است. بايد با توجه به شرايط ديد، آن چيزي که موجود بوده و آنچه که شده. آقاي پرستويي محور قصه فيلم است و به همين دليل خيلي‌ها فيلم را با «مارمولک» مقايسه مي‌کنند. اگر بخوهيم اين صفات تفضيلي را به کار ببريم، بايد بگوييم «مارمولک» يکي از بهترين فيلم‌هاي کمدي سينماي ايران است و يکي از موفق‌ترين آنها و الان مي‌خواهند که اين فيلم يا اين نقش آقاي پرستويي را با آن فيلم مقايسه کنند درحالي که اولا اصلا در نظر نمي‌گيرند که «مارمولک» همان زماني که ساخته شد، توقيف شد و تنها دو يا سه هفته از آغاز اکرانش، از پرده برداشته شد و مردم بعدا، نسخه قاچاق فيلم را ديدند و در حال حاضر هم اصلا مارمولکي ممکن نيست ساخته شود.

گفت و گو با ماهايا پتروسيان,گفتگو با ماهايا پتروسيان,مصاحبه با ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان در لس آنجلس تهران,عکس هاي ماهايا پتروسيان
ماهايا پطروسيان و پرويز پرستويي در فيلم «لس آنجلس تهران»

پس اصلا اين مقايسه، مع‌الفارق است و دوم اينکه شما بهترين کار يک هنرمند را دائما بخواهي مقايسه کني و نگذاري که آن هنرمند حالا پس از چندين سال بخواهد تغيير ژانر دهد، کار درستي نيست چون وي دچار شک و ترديد مي‌شود و مي‌ترسد که اصلا کمدي کار کند. اين به ‌نظر من غلط است. فکر مي‌کنم مردم اين آزادي و حق را دارند که از کاري که مي‌بينند، انتقاد کنند. يعني ما اثري را توليد کرده‌ايم، با زحمت، با عواملي حرفه‌اي کار کرده‌ايم در نتيجه تلاش گروه بر اين بود که فيلم خوش‌ساخت و جذابي براي مردم ساخته شود و المان‌هاي زيباشناسانه هم در آن به کار رود ولي سبک کمدي کمي متفاوت بوده و فانتزي است. اينکه موفق بوده يا نه را مردم و منتقدان بايد بگويند ولي به جرات بايد بگويم که گروه فيلم، تمام تلاششان را کرده‌اند حالا هر کاري براي هنرمند، يک نوع تجربه است؛ مي‌تواند موفق يا ناموفق باشد. او از همه اينها براي کار بعدي خود درس مي‌گيرد. هر هنرمندي دلش مي‌خواهد که آخرين کارش، بهترين و زيباترين کارش باشد اما اين اتفاق يک‌درصد هم نمي‌افتد. يک‌درصد ممکن است که آقاي فرهادي، يک «جدايي نادر از سيمين» يا «درباره الي» مي‌سازد ولي ما مي‌بينيم که کار بعدي‌اش ممکن است آن توقع را حاصل نکند. بعد ممکن است بيست سال بعد کار بعدي‌شان، بهترين باشد. همين است که در کار هنر جذاب است و شما مدام در حال محک‌زدن خودتان هستيد و هيچ‌وقت به نقطه پايان نمي‌رسيد.

به تلويزيون برسيم و اينکه شما در نيمه دوم دهه 70، در تنها کار تلويزيوني‌تان(گل‌منگلي) حضور يافتيد که آن سريال در همان زمان ساخت، توقيف و بعدها به شکلي نمايش داده شد. از آن زمان تا امروز، شما هيچ‌گاه در رسانه ملي حضور نداشتيد. اين عدم حضور شما در کارهاي تلويزيوني مي‌تواند ناشي از انتقاد شما به اين موضوع باشد يا ريشه ديگري دارد؟

من آن سال به زحمت سر آن کار رفتم چون اصلا دوست نداشتم در تلويزيون فعاليت داشته باشم. براي آن کار خيلي به من اصرار شد. من بارها از آنها پرسيدم که سريال «گل‌منگلي» که براي شبکه5 ساخته مي‌شد، مشکلي در پخش نخواهد داشت که گفتند نه و اين سريال 13 قسمت خواهد داشت و شما در هر قسمت، يک نقش متفاوت را ارائه مي‌دهيد که البته تا آن زمان در تلويزيون، چنين کاري توليد نشده بود که يک زن، نقش اصلي کار کمدي داشته و در 13 نقش مختلف حضور داشته باشد.6، 7 قسمت ضبط شد و بعد گفتند کار را متوقف کنيد. بعدها هم اثر، چند سال پس از ساخت و به‌صورت خيلي تکه‌پاره پخش شد. به اين صورت که يک قسمتي که با آقاي عبدي بازي داشتم به‌صورت نيمه‌کامل نشان دادند و قسمت‌هاي 45دقيقه‌اي بعدي، به‌صورت 30دقيقه‌اي پخش شد که باز همان چند قسمت ضبط‌شده را هم کامل نشان ندادند. من چون چندين ماه سر ضبط اين سريال بودم، يک پيشنهاد خوب سينمايي را به‌خاطر آن رد کردم چون مشغول کار بودم و اين خيلي برايم گران تمام شد که من اين اعتماد را کردم و آمدم و حالا يک فيلم خوب را هم از دست داده بودم.

گفت و گو با ماهايا پتروسيان,گفتگو با ماهايا پتروسيان,مصاحبه با ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان در لس آنجلس تهران,عکس هاي ماهايا پتروسيان
ماهايا پطروسيان

چون اولويت براي من سينما بود و در اين ميان، نتيجه‌اي نگرفتم. از آن موقع به بعد، همواره پيشنهادهايي از تلويزيون به من ارائه مي‌شد که چندان دندان‌گير نبود و اينکه متاسفانه وقتي يک کار تلويزيوني به شما پيشنهاد مي‌شود، بعضي وقت‌ها متن‌هاي جذابي به شما مي‌دهند ولي وقتي مي‌روي جلو و صحبت مي‌کني، اينقدر جذابيت‌هاي مختلف از آن کاسته مي‌شود و اينقدر در کار و اجراي آن و بعد آنچه نمايش داده مي‌شود، دست برده مي‌شود که آن چيزي که شما مي‌خوانيد، خدا مي‌داند که چند درصدش بتواند به مرحله آخر برسد. مانند آنچه تماشاگر طي اين سال‌ها از تلويزيون ديده که پايان‌هايش را عوض کرده‌اند و اين، تماشاگري را که مدت‌ها آن سريال را دنبال کرده، عصباني مي‌کند. اين نوع کارکردن ريسک بالايي دارد چون بايد ماه‌ها وقت بگذاري و در نهايت پايانش آن چيزي نيست که به شما گفته بودند، يا نقشي که بازي کردي، آن چيزي که نمايش مي‌دهند، نيست و همه اينها باعث مي‌شود که شما خيلي احتياط کرده و دوري کنيد. سياست‌هاي تلويزيون سبب شده که کار به اينجا برسد. اعتراض به اين است که من نمي‌خواهم در چنين سريالي کار کنم که در نهايت جوري پخش شود که مطلوب هيچ‌کس نيست و جوري پخش شود که آن چيزي که من خواندم و قرار بوده باشد، آن نشود.

شما چند فيلمنامه کوتاه و بلند داريد و البته تجربه تهيه‌کنندگي و کارگرداني فيلم کوتاه «يک روز قشنگ برفي». خيلي‌ها تصور مي‌کردند اين دوري شما از بازيگري در دهه 90، مي‌تواند به منزله علاقه‌مندي شما به ساخت فيلم‌هاي بلند باشد. اين تعبير تا چه اندازه درست است؟

من يک فيلم کوتاه کار کردم که فيلمنامه‌اش را نوشته بودم و کار تهيه‌اش را هم به‌صورت مشترک با مرکز سينماي مستند تجربي انجام دادم و کارگرداني‌اش هم به‌صورت مشترک با آقاي توده‌روستا بود. فيلم هم در جشنواره‌هاي داخلي و هم در جشنواره‌هاي خارجي ديده شد و جوايزي هم گرفت. قصد من هيچ‌وقت کارگرداني فيلم‌هاي بلند نبود. يعني من توان و جان آنکه در سينماي حرفه‌اي ايران به‌عنوان کارگردان يا تهيه‌کننده کار کنم را ندارم چون کارکردن در شرايط اين سينما، مناسباتش، مسائل اقتصادي‌اش، سياسي‌اش، سروکله‌زدن با منابع مختلف براي به دست‌آوردن سرمايه و بعد آن چيزي که بخواهي نشود، به قدري سخت و طاقت‌فرساست که من نمي‌توانم. براي همين کارگرداني و تهيه فيلم کوتاه و کلا پروسه يک‌ساله‌اي که من درگير آن کار بودم، به قدري سخت گذشت که اين کار سي‌دقيقه‌اي، فشار سنگيني بود و به همين خاطر ادامه ندادم.

گفت و گو با ماهايا پتروسيان,گفتگو با ماهايا پتروسيان,مصاحبه با ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان در لس آنجلس تهران,عکس هاي ماهايا پتروسيان
ماهايا پطروسيان در فيلم مجرد 40 ساله

دليل اينکه من يک فيلم کوتاه ساختم بيشتر به اين جهت بود که بازيگر آنچه را که بازي مي‌کند، ممکن است بخش‌هايي از آن را از وجودش گرفته باشد، بخش‌هايي از آن، چيزي است که آموختني است و بخش ديگرش هم چيزهايي است که مي‌بيند و همه اينها دست‌به‌دست هم مي‌دهد تا شما نقشي را بسازي ولي فيلم همواره متعلق به کارگردان است و نمي‌شود گفت شما با آن نقشتان، خود واقعي‌تان را نشان داده‌ايد؛ نه، به‌خاطر اينکه خود واقعي‌تان اينطوري رفتار نمي‌کند و اينکه تفکر، تفکر شما نيست. نه فيلمنامه متعلق به شماست و نه کارگرداني. درواقع شما ديد کس ديگري را پياده مي‌کنيد. هدف من از فيلم کوتاه اين بود آنهايي که دغدغه خودم است و ديد زيباشناسي به‌زعم خودم دارند که آن هم سليقه من است را مي‌توانم آنجا پياده کنم. يعني اين اتفاق در فيلم کوتاه مي‌تواند بيفتد که من به خودم نزديک‌تر شوم. در فيلم بلند، مسائل اقتصادي و اينکه شما بايد فيلم را اکران کنيد خيلي مانع مي‌شود تا شما نتوانيد فيلم خوتان را بسازيد. من يکي، دوتا قصه فيلم کوتاه نوشتم. براي فيلم بلند هم همين‌طور. حتي فيملنامه «شعبده‌باز» که کار خاصي است را چند نفر در دهه 80 مي‌خواستند کار کنند ولي نشد؛ مي‌ترسيدند با توجه به نوع فضايي که سينماي ايران دارد شايد مثلا استقبال آنچناني از آن نشود و به فروش مطلوبي نرسد کما اينکه فيلم کم‌خرج و کار ساده‌اي هم نبود.

شما بازيگري هستيد که چندان فعاليت‌هاي اجتماعي نداريد. در شبکه‌هاي مجازي هم ترجيح مي‌دهيد آرام و با چراغ خاموش حضور داشته باشيد و مثل بازيگران ديگري که مردم را به حضور در کمپين‌هاي مختلف تشويق مي‌کنند، چندان علاقه‌اي به اين قبيل کارها از خود نشان نداده‌ايد. نسبت به تحقق اهداف اين کمپين‌ها ترديد داريد يا خط‌‌مشي ديگري در اين عدم فعاليت مدنظرتان است؟

در ايران هيچ ‌آدمي نيست که سياسي نباشد. وضعيت جامعه ما سياست‌زده است و هنرمندان هم مستقيما با سياست سر و کار دارند چون سياست روي يکي از اولين چيزهايي که تاثير مي‌گذارد، کار فرهنگي است. اتفاقاتي که در جامعه براي مردم مي‌افتد، مستقيما بر هنرمندان تاثير مي‌گذارد چون هم خودشان جزو مردم هستند و هم نسبت به اتفاقات پيرامون خودشان و اتفاقاتي که براي مردم و کشورشان مي‌افتد، حساس هستند. يک نفر واقعا دوست دارد که فعال اجتماعي يا سياسي باشد. اين يک تصميم آزادانه است. کسي هم که علاقه‌مند نيست يا تا حدودي علاقه‌مندي نشان مي‌دهد، او هم يک انتخاب شخصي دارد که نمي‌شود او را وادار کرد.

گفت و گو با ماهايا پتروسيان,گفتگو با ماهايا پتروسيان,مصاحبه با ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان در لس آنجلس تهران,عکس هاي ماهايا پتروسيان
ماهايا پطروسيان در فيلم ازدواج در وقت اضافه

يکي از عيب‌هاي فضاي مجازي آن است که مخاطب، شما را به سمت کاري هل مي‌دهد که بيشتر مورد توجه خودش است تا شما و به همين دليل ممکن است کاري را انجام دهيد که شايد به آن اعتقاد صددرصد يا تمايل نداشته باشيد. شما را هميشه وادار به موضع‌گيري مي‌کنند درحالي که شبکه‌هاي مجازي مانند اينستاگرام براي اين به وجود آمده که افراد، بيشتر خود واقعي‌‌شان باشند تا اينکه در آنجا هم به آنها سفارشي داده شود که اين سفارش، چه از طرف دولت باشد و چه از طرف مردم، فرقي نمي‌کند، باز هم سفارش است. نظر من اين است که هنرمند، آنچه واقعا دغدغه خودش است را بايد بيشتر مطرح کند، اگر کاري را انجام مي‌دهد به ديگران هم بگويد انجام دهيد وگرنه شبيه به موجي است که دارد حرکت مي‌کند؛ تاثيرگذاري ندارد و وقتي مردم عکس آن کار را در وي ببينند محکوم به رياکاري مي‌شود که چرا خودت چنين حرفي را زدي و انجام ندادي؟ به همين خاطر من سعي مي‌کنم که واقعا وقتي چيزي خيلي دغدغه‌ام شود يا مساله روز براي همه باشد، آن را مطرح کنم.

اما شما در قبال بسياري از مسائل روز ترجيح داديد سکوت کنيد. مثلا يادم نمي‌آيد در زماني که موجي از حمايت هنرمندان براي انتخاب آقاي روحاني طي دو دوره انتخابات به راه افتاد، شما از ايشان يا فرد ديگري حمايت کرده باشيد.

من از زمان رئيس دولت اصلاحات به بعد، ديگر اسم کانديدايي را مطرح نکردم. در زمان انتخابات، خيلي‌ها حمايت خود از آقاي روحاني را اعلام کردند اما باز من اعلام نکردم. فکر مي‌کنم ديگر مردم بايد خودشان انتخاب کنند ولي باز هم تاکيد مي‌کنم اگر هنرمندي مي‌خواهد فعال سياسي يا اجتماعي باشد، به‌نظر من آزاد است. مي‌بينيد که در فضاي مجازي اينطور باب شده که چرا سلبريتي‌ها در فلان مساله دخالت مي‌کنند. اين حرف‌هاي مضحک يعني چه؟ در همه جاي دنيا هنرمندان در همه‌چيز اظهارنظر مي‌کنند و خيلي‌ها هم نمي‌کنند. هر کسي مشي خودش را دارد. هر کسي تصميم خودش را مي‌گيرد که به‌عنوان يک شهروند و انسان روي کره زمين، چه خطي را داشته باشد. بعضي‌ها هم دلشان مي‌خواهد در محيط خلوت‌تر و دروني‌تر خودشان زندگي کنند. اصلا اين معني‌اش آن نيست که هنرمند خيلي بايد از نظر سياسي اطلاعاتي داشته باشد يا علوم سياسي و علوم بين‌الملل خوانده باشد. به‌عنوان يک شهروند، هنرمند و کسي که روزمره با مردم و مشکلات آنها در ارتباط است، حق اظهارنظر دارد.

گفت و گو با ماهايا پتروسيان,گفتگو با ماهايا پتروسيان,مصاحبه با ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان در لس آنجلس تهران,عکس هاي ماهايا پتروسيان
ماهايا پطروسيان

مردم مشکلاتشان را با هنرمندان در ميان مي‌گذارند و آنها با اين قبيل مسائل به‌طور روزمره روبه‌رو هستند بنابراين اگر فردي مي‌خواهد فعاليتي بکند کسي نمي‌تواند مانعش شود يا اينکه بگويد چرا اظهارنظر کردي يا چرا اظهارنظرت مخالف اظهارنظر من است. البته اين بازي‌ها پس از سال‌ها خسته‌کننده مي‌شود. اينکه وقتي آن موقعي که مي‌خواهند رأي جمع کنند خيلي به هنرمندان احترام گذاشته مي‌شود که بياييد و مردم را تشويق کنيد تا فضاي انتخابات را گرم کنند بعد که آن ايام مي‌گذرد و انتقادات شروع مي‌شود و هنرمندان هم نسبت به اوضاع اعتراضي دارند، آن موقع مي‌گويند شما به چه علت در مسائل دخالت مي‌کنيد يا شما سلبريتي‌ها، بي‌درد هستيد و از اين نوع صحبت‌ها. در حالي که هنرمندان از کار اصلي‌شان هم مي‌افتند. مثلا شما اتفاقات چند وقت اخير که براي آقاي فرخ‌نژاد به وقوع پيوست را ببينيد. من فکر نمي‌کنم آدم در اين شرايط و با اين هجمه‌اي که به او مي‌شود، بتواند اصلا تمرکز داشته باشد که کار هنري انجام دهد. جوري در دام مي‌افتد که نمي‌تواند هيچ‌ حرکتي کند، اعصاب و تمرکزش به‌هم مي‌ريزد.

چند وقت پيش آقاي شفيعي‌جم روي آنتن زنده تلويزيون، از حاشيه‌اي گفت که در فضاي مجازي براي ايشان و شما درست شده و گويا شما را به‌عنوان همسر سابق ايشان معرفي کرده بودند که تمام مهريه‌اش را طلب کرده! اين شايعه از کجا شکل گرفت؟

اين شايعه قبلا نبود و از زمستان سال گذشته، من براي اولين‌بار، ديدم پست‌هايي گذاشته مي‌شود که مربوط به زندگي گذشته آقاي شفيعي‌جم بود و عکس من را هم مي‌گذاشتند و اين، مدام تکرار مي‌شد. يعني بدون اينکه اسم من را بگذارند، تنها به زندگي قبل آقاي شفيعي‌جم اشاره مي‌شد و عکس من را مي‌گذاشتند. من چندبار به آن صفحات تذکر دادم که برخي از آنها، آن پست‌ها را برداشتند اما ديدم که مردم زير پست‌ها کامنت مي‌گذاشتند که مگر اين دو با هم ازدواج کرده‌اند و مگر چنين اتفاقي افتاده؟ بعد ديدم که اين شايعه دارد گسترده مي‌شود و دارد جوري تداعي مي‌شود که من همسر گذشته ايشان بودم و اين در حالي بود که اين صحبت در سال‌هاي قبل نبود چه در زماني که ايشان ازدواج کرده بودند و چه در زمان ازدواج سابق من. ناگهان من نمي‌دانم اين از کجا پا گرفت و آغاز شد چون معمولا پشت اين شايعات، شيطنت‌هايي وجود دارد.

گفت و گو با ماهايا پتروسيان,گفتگو با ماهايا پتروسيان,مصاحبه با ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان,ماهايا پتروسيان در لس آنجلس تهران,عکس هاي ماهايا پتروسيان
ماهايا پطروسيان در فيلم ناصرالدين‌شاه آکتور سينما

ناراحت‌کننده است چون چيزي که در زندگي شما نبوده، حالا مدام تکرار مي‌شود. عده‌اي در صفحه شخصي من، پيام مي‌گذاشتند که چرا شما مهريه سنگين گرفته‌اي و آقاي شفيعي‌جم را بدبخت کرده‌اي و به اين ترتيب به من اعتراض مي‌کردند. ديگر ديدم به جز اين شايعه ازدواج، دارند به من تهمت مالي هم مي‌زنند که به همين خاطر با خودشان هم صحبت کردم که گفتند من به اين مسائل اهميتي نمي‌دهم اما من گفتم که اين مسائل، من را اذيت مي‌کند که خوشبختانه ايشان در تلويزيون به اين مورد اشاره کردند و همين که گفتند، خيلي موثر بود چون درواقع تمام شد.

بيشتر بدانيد : توضيح ماهايا پطروسيان در مورد ازدواجش + عکس وي و همسر سابقش

بيشتر بدانيد : دل نوشته تکان دهنده ماهايا پطروسيان : منتظرم باز تماس بگيري

بيشتر بدانيد : گفت‌وگو با ماهايا پطروسيان به بهانه بازي در فيلم‌هاي «خواب ليلا» و «تاکسي نارنجي»

بيشتر بدانيد : پاي حرف‌هاي ماهايا پطروسيان 70 ساله!!


منبع: armandaily.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/148025/ماهايا پطروسيان- از اعتماد به تلويزيون خيلي لطمه خوردم! - عکس
بستن   چاپ