چه خبر - بيوگرافي و عکس هاي ليلا حاتمي از کودکي تاکنون
متولد 9 مهر 1351. 46 ساله و همچنان در اوج. فيلم بد کم دارد، بازي بد کمتر. طي 22 سال بازيگري فقط 29 فيلم بازي کرده و به هر قيمتي نميخواهد روي پرده باشد. اين عهدي است که ليلا حاتمي همچنان به آن پابيند مانده. گزيده کاري تنها مزيت کارنامه اومحسوب نميشود: تداوم موفقيت او ريشه در توان ذاتي دارد. چند بازيگر سراغ داريم که توانسته اند پرسوناژهاي مشابه را متفاوت بازي کنند. چرا صفاتي مثل «سکون، استيصال، برده بريده حرف زدن، آرامش و ...» پشت بند غالب نقشهاي حاتمي است که متهم به تکرار نميشود؟ بخشي از پاسخ اين سوال در مرور کارنامه او قابل رديابي است.
ليلا حاتمي
کارنامه اش از سال 1375 و فيلم «ليلا» را در قالب سه دوره زماني بررسي کرده ايم تا مشخص شود در هر دوره دستاوردش چه بوده: بهترين فيلم، بدترين فيلم، انتخاب جاه طلبانه، انتخاب نافرجام، سينماي بدنه و مهمترين دستاورد. مصاحبه با عليرضا رئيسيان که در چهار فيلم از ليلا حاتمي استفاده کرده بخش ديگري از راز موفقيت اين بازيگر را عيان ميکند. در اين پرونده سراغ نکات ديگري از فعاليت حرفهاي خانم حاتمي هم رفته ايم. گفتههاي خود او نيز ضميمه پرونده شده است... از حاتمي به زودي «بمب؛ يک عاشقانه» روي پرده ميشود. «حکايت دريا» را نيز در نوبت اکران دارد. «مرد بدون سايه» و «ما همه با هم هستيم» نيز از فيلمهاي احتمالي حاتمي در جشنواره امسال هستند.
بيشتر بدانيد : ليلا حاتمي جذاب درخشان و بي نظير
محبوبيت هميشگي خانم بازيگر از ديدگاه يک منتقد
1. معمولا در بررسي کارنامه ليلا حاتمي، يکي دو فيلم اول او که با پدرش همکاري داشته ناديده گرفته ميشود و همه سراغ «ليلا»ي مهرجويي ميروند. نقشهاي کوتاه و حاشيهاي حاتمي در دوران کودکي اش را ميشود به حساب علاقه علي حاتمي براي ثبت تصوير فرزندش گذاشت. در مورد «دلشدگان»، اما داستان کمي فرق ميکند و در ايفاي نقش شاهزاده نابيناي ترک، ميشود شرم توام با اندوه شرقي را مشاهده کرد که بعدها بخشي از پرسوناي بازيگري ليلا حاتمي را تشکيل دادند. ميشود گفت: همين نقش کوتاه و گذراي «دلشدگان» به عنوان مقدمه ورود ليلا حاتمي به عرصه بازيگري، واجد ويژگيهايي است که چند سال بعد در «ليلا»ي مهرجويي گسترش مييابد و به تولد يکي از بهترين بازيگران اين سرزمين ميانجامد. اولين نمايش «ليلا»، نمايش براي منتقدان در بهمن 1375 را خوب يادم هست. فيلم حلقه به حلقه با وقفههاي طولاني به سينما فلسطين ميرسيد و نمايشش تا نيمههاي شب ادامه پيدا کرد.
ليلا حاتمي در دلشدگان
2. ليلا حاتمي از همان شب بازيگر محبوب منتقدان و در سطحي گستردهتر روشنفکران شد. بازيگر زن جوان برخوردار از وجاهت ظاهري و در عين حال بدون جلوه گريهاي زنانه و معمول، با نگاهي که بهت و حيرت و اندوه را به شکلي موجز به مخاطب منتقل ميکرد. آن سالها نيکي کريمي بازيگر زن شاخص سينماي ايران بود و همزمان با «ليلا»ي مهرجويي، «سلطان» کيميايي هم در جشنواره بود که هديه تهراني را به عنوان استعدادي تازه معرفي ميکرد. نيکي کريمي با زيباي مينياتوري کلاسيک و هديه تهراني با جسارت زنانه اش، به همراه ليلا حاتمي در دهههاي هفتاد و هشتاد، مهمترين بازيگران زن جوان سينماي ايران بودند. نيکي کريمي در ميانههاي مسيرش سراغ کارگرداني رفت و هديه تهراني هم سالها دغدغههايي جز بازيگري را دنبال کرد، ولي ليلا حاتمي ترجيح داد به حضور در مقابل دوربين و طي کردن مسير عادي و طبيعي زندگي بسنده کند.
در موردش اين توافق جمعي وجود دارد که او هميشه خوب است و حضورش در هر فيلمي با هر کيفيتي آن را لااقل قابل تحمل ميکند و تازه اين را هم بايد در نظر گرفت که به عنوان بازيگر معمولا سختگير است و فيلم زير استاندارد بازي نميکند. ميتواند در آستانه چهل سالگي در «سر به مهر» نقش دختري خجالتي را بازي کند که ميخواهد ازدواج کند و ما هم او باور ميکنيم و هم دغدغه و خجالتش را از اين که نماز بخواند. همچنان که سالها پيش وقتي اولين نقش زن خياباني سينماي پس از انقلاب را در «آب و آتش» بازي کرد، هم به نقش جلوهاي متفاوت داد و هم نشان داد که ميتواند در نقطه مقابل تصوير رسمي زن در سينماي ايران هم متقاعد کننده باشد. يا در «حکم» که به خوبي توانست خود را با جهان ويژه و خاص مسعود کيميايي که به نظر ميرسيد نبايد هيچ نقطه مشترکي با ليلا حاتمي داشته باشد، منطبق کند.
ليلا حاتمي و مادرش زري خوشکام
3. او همچنان محبوبترين بازيگر زن ميان روشنفکران است و البته پيش سينماروهاي عادي هم هميشه محبوبيت و اعتبار داشته، هيچ وقت هنرپيشه پولساز به مفهوم کلاسيکش نبوده، ولي فيلم پرفروش در کارنامه اش زياد دارد. در بسياري از فيلم هايش ميشود آن قدر نکته و نقطه مشترک پيدا کرد که حتي بشود گفت: از فيلمي به فيلم ديگر خودش را تکرار ميکند، ولي حتي تکرار ليلا حاتمي هم دلنشين است. با همان بهت، حيرت و شرم شرقي اش که حتي اگر مثل گيله گل فيلم «در دنياي تو ساعت چند است؟» سالها هم در فرانسه زندگي کرده باشد، باز هم همان ليلا آشناست با همان ويژگيها و خصائص.
دوره اول/ سال 75 تا 81/ ستارهاي متولد ميشود
اولين بازيگري را با «کمال الملک» تجربه کرد. حاتمي در فيلم پدر نقش يک پسربچه را بر عهده داشت. آن زمان 12 ساله بود. در 19 سالگي بار ديگر جلوي دوربين پدر رفت و اين بار نقش دختر نابيناي ترک را بازي کرد که صداي خنياگر ايراني هوش از سرش پرانده. گام بلند حاتمي، اما پنج سال بعد برداشته شد: در فيلم «ليلا»ي داريوش مهرجويي. بازي اش به چشم خاص و عام آمد و اين گونه ستارهاي متولد شد. ليلا حاتمي از همان ابتدا نشان داد کيفيت برايش بر کميت رجحان دارد؛ همين نگرش باعث ميشود طي هفت سال فقط هفت فيلم بازي کند: ليلا، شيدا، ميکس، آب و آتش، مرباي شيرين، ايستگاه متروک و ارتفاع پست.
ليلا حاتمي در کمال الملک
بهترين فيلم
22 سال پيش داريوش مهرجويي يکي از بهترين فيلمهاي کارنامه اش را ساخت. «ليلا» خيلي زود توجه منتقدان را جلب کرد و البته در خلال حرف و حديث درباره کيفيت فيلم، نام ليلا حاتمي هم ورد زبانها بود. بازي خويشتن دارانه حاتمي، سکوتهاي منطقي او و نگاه پرسان به اطراف، شمايل زني را ترسيم ميکرد که نمونه اش را در سينما نداشتيم. او در برابر يک آزمون سخت، راهي را انتخاب کرد که سابقه اش را در تفکر زنان سنتي ديده بوديم. ليلا سنتي نيست، اما ميپذيرد همسرش دوباره ازدواج کند تا صاحب فرزند شود. حاتمي براي انتقال اين حس، کاري نکرد؛ يعني همه کار کرد بدون ذرهاي خودنمايي!
بدترين فيلم
هرچقدر سختگيرانه نگاه کنيم، در کارنامه دوره اول ليلا حاتمي، فيلم بد و بازي بد نميبينيم. اين اتفاق حاصل همان ذکاوتي است که اشاره کرديم. حاتمي بعد از «ليلا» دو سال پيشنهادها را رد ميکند و به نقشي پاسخ ميدهد که همچنان در سينماي دفاع مقدس يگانه است. او در «شيدا» وجهي ديگر از شرم شرقي را به نمايش ميگذارد که تفاوتي کامل با پرسوناي «ليلا» دارد. در «ميکس» کمي تغيير جهت ميدهد و در «آب و آتش» وجهي ديگر از حاتمي تبلور مييابد. او در سال 80 سه فيلم بازي ميکند با سه پرسوناي متفاوت: «آب و آتش»، «ارتفاع پست» و «ايستگاه متروک»
انتخاب جاه طلبانه
در دوره اول بازيگري لبلا حاتمي، همان طور که فيلم و انتخاب بد ديده نميشود: انتخاب جاه طلبانه هم وجود ندارد. منظور از جاه طلبي، پذيرش نقشي است که براي بازيگر ريسک آور باشد. نمونه عيني چنين نقشي در کارنامه حاتمي در دوره دوم و سوم بازيگري رقم خورده؛ جايي که «شاعر زباله ها» و «من» را بازي کرده است. يک دليل منطقي وجود دارد و اين که حاتمي در سالهاي ابتدايي به دنبال تثبيت کامل خود بوده. براي همين با کارگردانهايي همکاري دارد که صاحب تجربه و توان هستند و آنها نيز «شاکله» پرسوناي موفق حاتمي را به هم نميريزند بلکه از آن استفادهاي متفاوت ميکنند.
انتخاب نافرجام
«مرباي شيرين» انتخاب نافرجام ليلا حاتمي در دوره نخست بازيگري است. اين فيلم را مرضيه برومند ساخته و فرهاد توحيدي فيلمنامه اش را براساس کتاب معروف هوشنگ مرادي کرماني نوشته است. همه چيز مهيا است تا يک فيلم کودک ساخته شود. نتيجه، اما از تراز اين سه نفر پايينتر است و به دل نمينشيند. از قضا «مرباي شيرين» جزو ساختههاي ناموفق خانم برومند در گيشه هم هست. حاتمي در اين فيلم براي نخستين بار نقش يک مادر را بازي ميکند؛ مادري که با پسرش چالش دارد. رويي ديگر از بازيگري خانم حاتمي در «مرباي شيرين» شکل ميگيرد، اما فيلم، قابل دفاع نيست و اين انتخاب خانم حاتمي نافرجام لقب ميگيرد.
سهم سينماي بدنه
«آب و آتش» جزو فيلمهاي حاتمي در دوره اول است که در سينماي بدنه تعريف ميشود. فريدون جيراني نقش مريم را به او سپرد: زني شاعرمسلک و در عين حال خيابان گرد که گرفتار مردي شده (آتيلا پسياني) و دل در گرو مردي ديگر دارد (پرويز پرستويي (اطلاق سينماي بدنه به «آب و آتش» نفي ارزشهاي آن نيست بلکه مراد اين است که فيلم در وهله اول مخاطبان عام را درگير ميکند. فيلم فرصتي در اختيار حاتمي قرار ميدهد تا شمايل تازهاي را تجربه کند. بازي او در فصل خيابان گردي نشاني از کاراکترهاي پيشين ندارد و مهمتر اينکه حاتمي گرفتار کليشهها نميشود.
مهمترين دستاورد
دستاورد اصلي حاتمي در دوره اول بازيگري محبوبيت ميان خاص و عام است. او از پانزدهمين جشنواره فجر، براي «ليلا» ديپلم افتخار گرفت و يک سال بعد براي «شيدا» نامزد دريافت سيمرغ شد. «آب و آتش» برايش تنديس بهترين بازيگر جشن خانه سينما و جشن انجمن منتقدان را به همراه آورد. جايزه مهمتر او، اما به خاطر بازي در «ايستگاه متروک» به دست آمد. ليلا حاتمي براي اين فيلم جايزه جشنواره مونترال را گرفت. در جشنواره فجر نيز نامش ميان نامزدها قرار داشت. کار حاتمي در «ايستگاه متروک» از اين جهت سخت است که بايد يک مفهوم را در بازي نه در ديالوگ، منتقل کند: يک مفهوم قدي سوار در گوشهاي متروک و گرد گرفته.
دوره دوم/ سال 82 تا 89/ ستارهاي اوج ميگيرد
هفت سال دوم بازيگري ليلا حاتمي، مهمترين سالها براي تثبيت او در جايگاه بهترين بازيگران زن سينما بود. در اين مدت هفت فيلم بازي کرد و پنج بار نامزد دريافت سيمرغ شد و يک سيمرغ گرفت. در کنار همه اينها در پايان اين هفت سال، «جدايي نادر از سيمين» را بازي کرد و با اين فيلم در جشنوارههاي مهم بين المللي مورد توجه قرار گرفت. ليلا حاتمي در اين دوره هيچ انتخاب اشتباهي نداشت و بازي بدي از خودش به جاي نگذاشت. با اين حال غير از «بي پولي» و تاحدودي «سالاد فصل» در اکثر نقش هايش تفاوت خاصي وجود نداشت و براي همين هم ميشود گفت که «بي پولي» بهترين فيلم او در اين هفت سال است؛ فيلمي که حاتمي براي آن سيمرغ گرفت.
جدايي نادر از سيمين
بهترين فيلم
تجربه موفق فيلم «بوتيک» حاتمي را براي پذيرش پيشنهاد بازي در «بي پولي» مصمم کرد. کاراکتر شکوه، يکي از متفاوتترين نقشهاي حاتمي بود؛ يک دختر نازک نارنجي و حساس و تاحدودي خنگ و ساده لوح که براي حفظ زندگي اش حاضر است هرکاري بکند و هر مشقتي را تحمل کند. شکوه با تمام اين ويژگيهاي جذاب، در کنار شخصيت ايرج با بازي بهرام رادان، زوج جذابي را به وجود آورد و «بي پولي» را به يکي از آثار درجه يک نعمت الله تبديل کرد. ليلا حاتمي براي اين فيلم سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن را گرفت و بعدها در فيلم «رگ خواب» آن را به تکامل رساند.
بدترين فيلم
«آسمان محبوب» فيلم ليلا حاتمي نبود. او فقط در يکي دو سکانس حضور کوتاه داشت و نقشي که مهرجويي به او سپرده بود، چندان وسوسه کننده نبود. درواقع هرکسي ميتوانست از پس اين نقش برآيد. از اين جهت ميتوانيم بگوييم «آسمان محبوب» يکي از بدترين فيلمهايي است که ليلا حاتمي در آن حضور پيدا کرده. «آسمان محبوب» شايد فيلم خوبي نياشد، اما به هر حال امضاي داريوش مهرجويي را روي پيشاني دارد و ليلا حاتمي هم صرفا به خاطر اين کارگردان، بازي در اين نقش کوتاه و بي اثر را پذيرفته است. ولي خب نتيجهاي مطلوب به دست نيامده.
انتخاب جاه طلبانه
کل داستان در دست فرزين محدث، بازيگر نقش رفتگر فيلم است. او به زني تنها در طبقه بالاي جامعه دل ميبندد و از روي زبالههايي که هر شب دم در ميگذارد، به هويت و زندگي او پي ميبرد و با اينکه مطمئن است هيچوقت به وصال او نميرسد، اما عاشقانه به دنبالش است. ليلا حاتمي در اين فيلم نقش چنداني ندارد و حتي ديالوگ هم نميگويد، اما چنان در روند فيلم اثرگذار است که «شاعر زباله ها» را بدون حضورش نميتوانيم تجسم کنيم. حاتمي با اينکه ميدانست هيچ بازي خاصي در اين فيلم ندارد، اما آن را برگزيد و به بهترين شکل ممکن از پس نقش يک معشوق برآمد.
انتخاب نافرجام
درونمايه معجزه با همراهي دو بازيگر توانا مثل ليلا حاتمي و حامد بهداد ميتوانست اثر بسيار جذابي از آب دربيايد. يک گوينده راديو که هميشه از اميد و آرامش براي مخاطبانش ميگويد، با بيماري لاعلاجي روبرو ميشود و حالا خودش در مرز محک ايمان قرار ميگيرد. صدرعاملي، اما با وجود تمام عناصر موفقيتي که به همراه دارد از پس اين فيلم و معنايي که قرار است منتقل کند، برنمي آيد و «هرشب تنهايي» از سطح يک فيلم تلويزيوني فراتر نميرود و مورد توجه منتقدان و داوران قرار نميگيرد. با اين حال بين سه فيلمي که صدرعاملي با عنوان سه گانه «زائر» ساخت، اثر موفق تري به حساب ميآيد.
سهم سينماي بدنه
در فاصله ميان سال 82 تا 89، ليلا حاتمي هفت فيلم بازي کرد که از بين همه آنها «سالاد فصل»، گيشه ايترين فيلم اوست. او در اين فيلم نقش ليلا سازگار، دختر پايين شهري را داشت که براي جورکردن خرج عمل پدرش، دزدي ميکند و نهايتا سر از زندگي مرد ميانسالي درمي آورد و با همسر او دچار چالش ميشود. «سالاد فصل» ف. 49 روز روي پرده بود و توانست 188 ميليون تومان فروش داشته باشد. طبيعتا بخش مهمي از فروش فيلم به خاطر حضور ليلا حاتمي و خسرو شکيبايي بود. چون در آن زمان هنوز مهناز افشار سهم به سزايي در فروش يک فيلم نداشت. ليلا حاتمي براي اين فيلم نامزد سيمرغ شد.
مهمترين دستاورد
ليلا حاتمي در اين هفت فيلمي که در مدت هفت سال بازي کرد، چهار بار نامزد دريافت سيمرغ بلورين شد و يک بار آن را با خودش به خانه برد. او سال 84 براي «سالاد فصل» نامزد سيمرغ شد، سال 87 براي بازي در «بي پولي» سيمرغ گرفت و همان سال در جشن انجمن منتقدان و نويسندگان، براي همين فيلم تنديس گرفت. سال 88 به خاطر بازي در فيلم «چهل سالگي»، نامش ميان فهرست نامزدهاي سيمرغ به ثبت رسيد و سال 89 مجددا به خاطر بازي در «جدايي نادر از سيمين» نامزد سيمرغ شد. ليلا حاتمي سال 90 به خاطر «چيزهايي هست که نميداني» در بخش نگاه نو نامزد سيمرغ شد.
دوره سوم/ سال 90 تا 97/ ستارهاي همچنان ميدرخشد
12 فيلم سهم ليلا حاتمي از سينما در دوره سوم بازيگري است. او در دهه نود کمي پرکار شده، اما همچنان جزو بازيگران گزيده کار به حساب ميآيد. حاتمي در دهه نورد به سريالها پاسخ مثبت نداد تا اينکه چندي پيش پذيرفت در سريال «نهنگ آبي» فريدون جيراني که براي شبکه نمايش خانگي ساخته ميشود، بازي کند. دوره سوم بازيگري حاتمي از منظر جهاني هم صاحب اهميت است: شهرت او به واسطه «جدايي نادر از سيمين» دو چندان شد و با داوري در جشنواره کن به اوج رسيد. نکته مهمتر اينکه ليلا حاتمي همچنان ستاره است و هنوز کيفيت کارهايش بالا و صاحب استاندارد.
بهترين انتخاب
يکي از خاصترين نقشهاي حاتمي با «رگ خواب» حميد نعمت الله رقم خورد. او در نقش مينا روي مرزي باريک حرکت کرده؛ يک دختر بدون اعتماد به نقس، تنها و دست و پاچلفتي که گرفتار شکست عشقي شده و حالا در پ. احياي خوداست. ويژگي اصلي نقش حاتمي در «رگ خواب»، تغيير ندريجي احساسات و ترس هاست. او از سطحي پايينتر از صفر شروع ميکند، در دوره عشق ورزي به اوج ميرسد و باز هم روزگار تنهايي اش فرامي رسد. حالات، رفتار، شيوه صحبت کردن، احساسات و نهايتا رسيدن به استيصال و اوج درماندگي او در نقش مينا باورپذير و ملموس است. حاتمي براي اين نفقش برنده مطلق فصل جوايز بود.
رگ خواب
بدترين انتخاب
«سر به مهر» ايده جذاب و منحصر به فردي دارد. دختري که منزوي است. دختري که عقيده بالاي مذهبي دارد، اما از اين که ديگران بدانند نمازخوان است خجالت ميکشد. اين ايده خاص، اما تبديل به يک فيلم شاخص نميشود. شاخ و برگ قصه آنقدر نيست که «سر به مهر» را همراهي برانگيز کد. همان ابتدا که شرايط شخصيت و موقعيت داستان لو ميرود، مخاطب از خود ميپرسد که خب بعدش چه؟ به همين نسبت که فيلم از نداشتن يک فيلمنامه پرملات لطمه خورده، تکرار موقعيتهاي ليلا حاتمي نيز خسته کننده و تکراري شده است. چه بسا بازيگر هم شيفته ايده شده، ولي خب نتيجه مطلوب به دست نيامد.
انتخاب جاه طلبانه
«من» فيلمي متفاوت در کارنامه ليلا حاتمي است. او نقش زني را دارد که براي رسيدن به پول از هيچ خلافي دريغ نميکند. اين بار فرياد جاي سکوت شخصيتهايي که پيشتر بازي کرده را گرفته و خبري از آن معصوميت و شرم نيست. سهيل بيرقي کاراکتر آذر را به ليلا حاتمي سپرد که کمترين قرابت را با هم دارند. نتيجه، اما به زعم خيليها تبديل به نقشي متفاوت در کارنامه حاتمي شده، در مقابل برخي منتقدان عقيده دارند حاتمي نتوانسته راکورد حسي اش را حفظ کند و در ترسيم يک شخصيت مرموز خلافکار ناموفق است. فارغ از هرگونه نتيجهاي که به دست آمده، «من» نشان از جاه طلبي حاتمي دارد.
ليلا حاتمي در فيلم من
انتخاب نافرجام
شواهد نشان ميداد «خوک» ميتوانست اثري موفق شود، اما فيلم ماني حقيقي مورد پسند مخاطبان و سينماروها قرار نگرفت. حقيقي در کمدي قلبي خود «پنجاه کيلو آلبالو» نشان داده بود بلد است مخاطب را بخنداند تا جايي که فيلمش 13 ميليارد و 500 ميليون تومان فروش داشت. حتي فيلم کاملا جدي اش «اژدها وارد ميشود» با بيش از دو ميليارد تومان گيشه موفقي تجربه کرد. کمدي «خوک»، اما به مذاق عامه مردم خوش نيامد و منتقدان واکنش سردي نسبت به آن داشتند. ليلا حاتمي، اما کاري که بايد را به خوبي انجام ميدهد. او نقش يک هنرپيشه را دارد که فقط به پيشرفت خود فکر ميکند.
سهم سينماي بدنه
مراد از سينماي بدنه فيلمهايي است که در وهله اول منطبق با درک و دريافت مخاطب ساخته شده اند و مخاطب هم از آنها استقبال ميکند. در اين دوره حاتمي چند فيلم با چنين تعريفي دارد که شاخصترين شان «دوران عاشقي» است. فيلمي که دومين قسمت از سه گانه عليرضا رئيسيان در باب روابط زناشويي است. حاتمي نقش يک وکيل را بازي ميکند و سروکارش با پروندههاي طلاق است. به ناگاه پي به خيانت همسر ميرد و تعارض در همين نقطه شکل ميگيرد. آنچه بازي حاتمي را ملموس و تحسين برانگيز کرده، انتقال حال دروني زن بدون افتادن به دام سانتيمانتاليسم است.
مهمترين دستاورد
در اين دوره حاتمي 12 جايزه به دست آورده و پنج بار نامزد شده است که يک رکورد منحصر به فرد محسوب ميشود. بيشترين جايزههاي او حاصل بازي درخشان در «رگ خواب» است. مهمترين جايزه خارجي اش با «پله آخر» ساخته علي مصفا و در چهل و هفتمين جشنواره کارلووي واري به دست آمده. حاتمي در جشنواره فجر به خاطر «رگ خواب» حميد نعمت الله سيمرغ گرفته و براي بازي در «دوران عاشقي» عليرضا رئيسيان و «نارنجي پوش» داريوش مهرجويي نامزد دريافت سيمرغ شده است. دستاورد جالب ديگر اين که در سال 91 سفارت فرانسه اعلام کرد، نشان ادب و هنر درجه شواليه اين کشور به حاتمي اعطا شده است.
وقتي پدر رفت؛ خواندنيهاي زندگي حرفهاي ليلا حاتمي از وقتي که براي اولين بار جلوي دوربين رفت
اولين حضور: اولين نقش
ليلا حاتمي سال 75 نخستين نقش بلند سينمايي اش را بازي کرد. البته اولين تجربه حضور او جلوي دوربين سينما به 14 سال قبل از ساخت فيلم «ليلا» برمي گردد، زماني که و فقط 11 سال داشت. ليلا سال 1362 در فيلم «کمال الملک» ساخته پدرش، علي حاتمي کودکي اين نقش بزرگ برجسته را بازي کرد. البته او چند سال بعدترش يعني زماني که 19 سالش بود، نقش تقريبا مهم تري را در فيلم «دلشدگان» باز هم به کارگرداني پدرش ايفا کرد. اولين تجربه نقش اول او با بازي در فيلم «ليلا» زماني رقم خورد که پدرش از دنيا رفته بود.
بيشترين همکاري
تا همين امسال که ليلا جلوي دوربين عليرضا رئيسيان رفت رکورد همکاري او با يک کارگردان، تعلق داشت به داريوش مهرجويي. همکاري آنها با «ليلا» شروع شد و با «ميکس» و «آسمان محبوب» ادامه پيدا کرد تا رسيد به «نارنجي پوش» که تا اينجا چهارمين و آخرين همکاري او با مهرجويي است. اما حاتمي با رئيسيان تا پيش از «مردي بدون سايه» در سه فيلم همکاري داشت. «ايستگاه متروک» در سال 1380 نخستين همکاري آنها بود. هشت سال بعد اين همکاري در فيلم «چهل سالگي» تکرار شد و سومين همکاري آنها هم سال 1393 با «دوران عاشقي» رقم خورد.
بيشترين همبازي
در بين همه بازيگرها ليلا حاتمي با همسرش علي مصفا، بيشتر از بقيه همبازي بوده و از اين منظر اين دو يک رکورد منحصر به فرد و تقريبا دست نيافتني دارند. آنها در دو سريال و 9 فيلم سينمايي با هم همبازي بودند. اولين فيلم مشترکشان همان «ليلا» است که البته منجر به ازدواج آنها هم شد. بعد هم حضوري افتخاري همراه با هم در فيلم «ميکس» داشتند. آنها ده سال بعد در فيلمي ديگر از داريوش مهرجويي با نام «آسمان محبوب» دوباره همبازي شدند. «مردي بدون سايه» آخرين و تازهترين فيلمي است که در آن با هم همبازي هستند.
سيمرغهايي از جنس نعمت الله
ليلا حاتمي جايزه داخلي و خارجي زياد برده، اما مهمترين جايزه داخلي اش دو سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن است که هر دو را براي بازي در فيلمهاي حميد نعمت الله به دست آورده است. او اولين بار سال 87 موفق به تصاحب سيمرغ بلورين شد که اين جايزه براي فيلم «بي پولي» به او تعلق گرفت. حاتمي بعداز هفت سال دوباره جلوي دوربين نعمت الله رفت و بازيگر اصلي او در «رگ خواب» شد. ماحصل اين همکاري کسب دومين سيمرغ بلورين براي اين بازيگر بود. او براي اين فيلم جوايز ديگر مراسمهاي سينمايي را هم از آن خود کرد.
جايزه جهاني
ليلا حاتمي در سطح بين المللي هم جوايزه زيادي را از آن خودش کرده است. اولين جايزه او مربوط است به جشنواره مونترال که به خاطر بازي در فيلم «ايستگاه متروک» متروک موفق شد جايزه بهترين بازيگر نقش اول زن را از آن خودش کند. او در جشنواره حراره هم براي فيلم «هر شب تنهايي» باز هم موفق به کسب جايزه بهترين بازيگر نقش اول زن شد. ليلا حاتمي بيشترين موفقيت بين المللي اش را براي فيلم «جدايي نادر از سيمين» از آن خودش کرد. او براي فيلم «پله آخر» هم از جشنواره کار لووي جايزه گرفت.
موفقترين نقش
ليلا حاتمي در همه اين سالها نقش خوب کم بازي نکرده، اما بدون ترديد، موفقترين نقشش به لحاظ کسب جايزه، بازي اش در نقش «مينا» در فيلم «رگ خواب» است. شروع موفقيتهاي او براي اين نقش با تصاحب سيمرغ بلورين بود. بعد از آن ليلا موفق شد تنديس جشن خانه سينما را هم از آن خودش کند. تنديس جشن سينمايي حافظ ديگر موفقيت داخلي ليلا حاتمي براي فيلم «رگ خواب» بود. او علاوه بر اين در جشنواره فيلمهاي ايراني استراليا هم براي اين فيلم جايزه گرفت.
بازي در سريال
صرف نظر از چند تجربه اش در دوران کودکي از جمله حضوري گذرا در سريال «هزاردستان»، او در مجموع در سه سريال بازي کرده است. اولين سريالش «کيف انگليسي» ساخته زنده ياد ضياء الدين دري بود که سال 78 روي آنتن رفت. دومين تجربه او هشت سال بعد با حضور در سريال مناسبتي «پريدخت» رقم خورد. اين سريال تجربه موفقي براي حاتمي نبود، به همين خاطر او از اين عرصه فاصله گرفت تا همين امسال که حاضر شد در سريالي براي پخش در شبکه نمايش خانگي بازي کند.
کيف انگليسي
اولين نقش مادر
ليلا حاتمي خيلي زود و در دوران جواني بازي در نقش مادر يک نوجوان را تجربه کرد، کاري که در آن سالها بازيگران جوان زن کمتر حاضر به انجام آن ميشدند. ليلا در سال 1379 و در حالي که 28 سال سن داشت در فيلم «مرباي شيرين» در نقش مادر يک نوجوان بازي کرد. فيلمي که البته با وجود اينکه نامهاي بزرگي، چون هوشنگ مرادي کرماني و مرضيه برومند را با خودش يدک ميکشيد، کار چندان خوبي از آن درنيامد. ليلا حاتمي بعد از آن در چند فيلم ديگر هم نقش مادر را بازي کرد.
اظهارات ليلا حاتمي درباره کارنامه بازيگرياش
حتما خودتان خيلي خوب ميدانيد که ليلا حاتمي زياد اهل مصاحبه نيست و زياد ميانه خوبي با نشستن و گپ زدن ندارد. با اين حال مصاحبههاي مفصل و جذابي از او به چاپ رسيده که خيلي خوب تفکراتش را در آنها نشان داده است. در اين بخش، چهار نکته کليدي از ميان مصاحبههاي اين بازيگر را گزينش کرده ايم؛ صحبتهاي او درباره اينکه تلاش ميکند تا روي يک ريتم حرکت کند، دچار کليشهها و نقشهاي مثبت هميشگي نشود، با برخي تازه کارهاي کاربلد همکاري کند و نهايتا بعضي انتخابهاي عجيب را فقط براي اين داشته باشد که به خودش ثابت کند، ميتواند قالب هميشگي اش را بشکند. نکته مهم ديگر در تمام مصاحبههاي حاتمي، توجه ويژه اش به فيلم «ليلا» است. او در همه جا ميگويد، تمام نقش هايش يک جورهايي متاثر از ليلا هستند.
فيلم ليلا
يکسان بودن ريتم کاري
از اول تا الان هميشه با يک ريتم کار ميکنم. چون در ابتداي کارم، تماشاگر تازه مرا شناخته بود، نقشها متفاوت به نظر ميآمد و ديده ميشد، اما در ادامه وقتي بيشتر شناخته شدم، طبيعي است که تماشاگر دوست دارد از بازيگري که زياد ديده، چيزهاي جديدي ببيند، قابليتهاي متنوع تري در او ببيند. شايد به همين دليل يک دفعه آن احساس خلا به وجود ميآيد. من در سالهاي اخير، هر سال سه يا چهار فيلم بازي کرده ام که البته همه آنها از روي تمايل نبوده و گاهي به دليل همکاري با آن فيلم، نقشهاي کوتاهي هم بازي کرده ام، مثل فيلم آقاي مهرجويي. به هرحال من به جز چهار سالي که بعد از فيلم «حکم» هيچ کاري نکردم، ريتم کاري ام از همان شروع تا الان يکسان بوده.
شروع همکاري با تازه کارها
تا يک جايي در دنياي خودم با آدمهايي کار ميکردم که ميگفتم بد نيست، از هيچي بهتر است. ولي يکباره ديدم يک عالم آدم جديد وجود دارد که من اصلا نميشناسمشان. دقيقا احساس کردم از اين فضا عقبم. من با علي (مصفا) فرق دارم. هيچ اخباري را دنبال نميکنم و عکسي نميبينم. براي همين وقتي بچهها سر فيلمبرداري ميآمدند و اسامي فيلمها و کارگردانها را ميگفتند، با يک موج جديدي از فيلمسازهاي خوب روبه رو شدم و با خودم گفتم:اي بابا، من اينجا براي خودم سرم را کرده بودم توي کوزه و داشتم کارهاي چرت و پرت بازي ميکردم. مثلا هميشه اطرافيانم ميگفتند آخه تو چه جوري با فلاني کار ميکني؟ ميگفتم اشکالي ندارد و برخي از کارها جزو «اشکالي نداشت»ها بودندو، ولي الان فکر ميکنم نه! اشکال دارد!
دوري از کليشه
هيچ وقت به تکرار خودم يا اين که دوري کنم از اين کار فکر نکردم. آن چيزي که دوست نداشتم اتفاق بيفتد اين است که آدم در يک قالبي فقط برود و همان را مدام اجرا کند. اين را دوست نداشتم. يعني دوست نداشتم نقشي که بهم ميدهند هميشه يک شکل باشد. مثلا اينکه هميشه به شما نقش آدم مثبت بدهند. هميشه نقش آدم فداکار بدهند. کليشه همين است ديگر. ميشود آدم همه اش يک مدل فيلم بازي نکند. شايد به جاي نقش بايد بگويم نوع فيلم. اين که تو فقط يک مدل کار نکني. يک سبک فيلم را بازي نکني. من اين مدنظرم بود. اما اينکه يک کس ديگري بشوم و از اين فيلم به آن فيلم متفاوت باشم، نه. منظورم سبک فيلم است. اين که يک فيلمي باشد سوپرتجاري، يک فيلمي باشد خيلي کليشهاي و تو بتواني بروي و بازيگرش باشي، اين براي من خوب و جالب است.
ليلا حاتمي در جشنواره برلين
انتخابهاي عجيب
يک وقتهايي آدم به خاطر چيزهاي عجيب و غريبي يک انتخابهايي ميکند. خيلي عناصر مختلف تاثير دارد در انتخاب نقش. به طور کلي بگويم که يک وقتي خودم براي اين که يک چيزي را براي خودم مسخره کنم و تصوير خودم را به گند بکشم اين کار را ميکنم، ولي در عين حال توي يک چارچوب. - «يعني تصويري را که آن بيرون ازتان وجود دارد به گند بکشيد؟» - نه، تصويري که خودم از خودم دارم. اين که به هرحال تو هميشه يک حالتي داري. يک جاهاي ميروي. توي يک مجالسي نميروي. يک رفتاري داري ديگر؛ و ممکن است ناگهان به خودت بگويي چقدر رفتارم يکنواخت است! اين چه شکل محترمي است که من براي خودم ساخته ام. يا اينکه چرا من «اين» را اصلا ساختم؟
بيشتر بدانيد : زري خوشکام، ليلا حاتمي و دخترش در اکران اميرکبير در جشنواره جهاني + تصاوير
بيشتر بدانيد : جشنواره فجر 96: عکس هاي ليلا حاتمي و پيمان معادي در اکران بمب يک عاشقانه
بيشتر بدانيد : بمب يک عاشقانه با ليلا حاتمي و پيمان معادي + عکس
منبع : روزنامه هفت صبح
http://www.CheKhabar.ir/News/145474/راز موفقيت بانوي شرقي سينماي ايران، ليلا حاتمي - عکس