چه خبر - گفت و گو با بيژن امکانيان بازيگر سريال پدر
توفيق در سريال «پدر» يکي از جديدترين بَدمَنهاي تلويزيون ايران است؛ فردي که با کارهايش حرص هر بينندهاي را درآورد و حسابي براي خودش از سوي مخاطبان اين سريال و دوستداران حاج علي تهراني ناسزا خريد. بيژن امکانيان پس از ايفاي نقش در سريال «گسل» با «پدر» يک بار ديگر قابليتهاي خود را در عرصه بازيگري نشان داد. او خودش معتقد است مجبور بوده اينقدر اين نقش منفي را خوب بازي کند تا نقشهاي مثبت سريال بيشتر به چشم بيايند.
بيژن امکانيان در سريال پدر
در آخرين روزهاي پخش سريال «پدر»، با بيژن امکانيان که چندان علاقهاي به گفتوگو هم ندارد، مصاحبهاي درباره نقشش در اين سريال پرمخاطب و پرحاشيه انجام داديم که در ادامه ميخوانيد.
شخصيت توفيق در سريال «پدر» به مرور از رفيق صميمي حاجعلي تهراني به يک اژدهاي دوسر و دشمن درجه يک او تبديل شد. در اين بين نکته جالب برخورد قهرآميز و هميشگي مخاطبان با نقشهاي منفي است! احتمالا در اين مدت هم برايتان پيش آمده که مردم در فضاي حقيقي يا فضاي مجازي به شما بگويند «توفيق از سنت خجالت بکش» و «ليلا را رها کن» و ... به نظرتان چرا اين بازخوردها هنوز هم وجود دارد؟
خب اين دقيقا جادوي سينما و تلويزيون است. ولي اينکه هنوز هم بعضي از مردم تفاوت بازيگر و نقشي که بازي ميکند را تشخيص نميدهند واقعا خيلي جالب است. يک نفري به يکي از کساني که در فضاي مجازي به من ناسزا ميگفت، اينگونه پاسخ داده بود که شما ميخواهيد فحش و اعتراضتان را به توفيق بدهيد اما پيدايش نميکنيد و آنها را خطاب به آقاي امکانيان ميگوييد و اين درست نيست! بله چنين چيزي وجود دارد، البته به نظر ميرسد اين موضوع درباره نقشهاي مثبت خيلي کمتر است و احساسات مخاطبان درباره آنها کمتر برانگيخته ميشود.
با اينحال اين ناسزاها با وجود تلخ بودن ولي براي شما به عنوان يک بازيگر ميتواند به عنوان امتياز مثبت تلقي شود؟!
وقتي دختر من به صورت خصوصي به مادرش ميگويد که اگر ايفاگر اين نقش پدرم نبود او را «مرتيکه کثافت» خطاب ميکردم! معلوم است که ماجرا ديگر شوخيبردار نيست چون دخترم در حالي اين را ميگويد که کاملا مرا و حرفهام را ميشناسد و به من علاقهمند است. بنابراين اين بازخوردها نشان ميدهد سريال «پدر» فراتر از يک نمايش ساده در بين مردم جلو رفته است و قطعا اين مدل بازخورد حاصل زندگي کردن نقش است.
تعريفتان از مفهوم زندگي کردن نقش چيست؟
اين موضوع هميشه شعار من بوده و در مصاحبههاي مختلف گفتهام که معتقد به زندگي کردن نقش هستم نه بازي کردن آن. در يکي از اين سريالهاي شبکه نمايش خانگي بازيگر معروفي را ديدم که نقش منفي بازي ميکرد اما اجراي او به قدري حالت نمايشي داشت که اصلا قابل باور نبود. تماشاگر صرفا به خاطر دنبال کردن قصه او را ميديد ولي باورش نميکرد و حتي دور و بريهاي من هم حين ديدن سريال مدام از او ايراد ميگرفتند. اين تفاوت بين زندگي کردن نقش و بازي کردن آن است. اين موضوع در حيات بازيگري يک نفر نقش مهمي دارد. البته صرف اجرا کننده و مجري يک نقش بودن به مراتب راحتتر است، چون فقط کافي است ديالوگهايي را حفظ کنيد و بگوييد.
به نظرم شما تا جايي که توانستيد سعي کرديد شخصيت توفيق را در اين سريال منفي جلوه داديد؟!
بله، جالب است چند شب پيش خانمم که در جريان ناسزاها بود و ميديد حتي کساني که براي ما احترام قائلند و ما هم براي آنها، ناراحت ميشوند و در طول اين چند قسمت آخر حسابي تحت تاثير سريال قرار گرفته بودند، از من پرسيد نميتوانستي اين را طوري بازي کني که اينقدر تاثير منفي نگذارد؟ جواب دادم اينکه کاري نداشت اما واقعيت اين است که آن موقع، درام به اين قوت ديده نميشد. چرا که زماني معصوميت کاراکترهاي مقابل يعني ليلا يا حقانيت و مظلوميت حاج علي آشکار ميشود که کاراکترهاي منفياي مثل توفيق قوي ظاهر شوند.
در واقع از نظر شما شخصيت منفي در يک درام هر چقدر کوچکتر و ضعيفتر باشد مظلوميت و ابعاد درد شخصيت مثبت قصه کمتر مشخص ميشود؟
دقيقا، واقعيت اين است که من فداکاري نکردهام تا آن نقشها ديده شوند اين را به عنوان يک قاعده کلي گفتم. آنتاگونيست و پروتاگونيست در درام زماني درست درميآيد که کاراکترها در جاي خودشان درست و دقيق بنشينند. حقيقت اين است که من با مختصات نقش زندگي ميکنم و آن را مدنظر دارم.
بيژن امکانيان و ريحانه پارسا در سريال پدر
ما يک ضدقهرمان داريم و يک نقش منفي. قضيه ضدقهرمان فرق ميکند و بيشتر نقشهاي من که برخي به عنوان منفي از آن نام ميبرند در حقيقت ضد قهرمانند. ضد قهرمان کارهاي مثبت انجام نميدهد اما تماشاگر به او حق ميدهد و حتي دوستش دارد؛ به دليل اينکه او ضد عرف و ضوابط عمل ميکند تا خودش را نجات بدهد. ضد قهرمان مظلوميتهايي دارد و حق او خورده شده و باعث شده است دست به اعمال ضد قانون و عرف دست بزند. ولي در سريال «پدر» توفيق يک نقش منفي کامل است و فکر ميکنم بازخوردهاي منفي به او کاملا به همين دليل است که مردم او را به عنوان يک نقش منفي پذيرفتهاند!
قرار بود سريال «پدر» ابتدا در ماه رمضان پخش شود، با توجه به اينکه طبق يک قانون نانوشته امکان ديده شدن سريالهاي مناسبتي بيشتر است، دلتان نسوخت کار در ماه مبارک رمضان پخش نشد؟
اتفاقا چند شب پيش مشغول رانندگي بودم که يکي از دوستان کارگردانم با من تماس گرفت و از بازيام تعريف کرد. به بازي ديگران هم اشاره و حتي از کارگرداني هم تعريف کرد. يک سالي بود تماسي با او نداشتم و ناگهان تماس گرفت و گفت اين کار را دنبال ميکند. اين دوست عزيز هم به نکتهاي که شما گفتيد اشاره کرد و گفت اي کاش سريال ماه رمضان پخش ميشد چرا که در آن صورت ميتوانست همه سريالهاي ديگر را کنار بزند و مخاطب بيشتري جذب کند. ولي خود من به شخصه خوشحال شدم چرا که نگارش همزمان با فيلمبرداري در جريان بود و با پخش نشدن در ماه رمضان فرصت بيشتري براي کار کردن روي قصه ايجاد ميشد. به لحاظ اجرايي هم اين موضوع باعث شد عوامل و کارگردان تمرکز و زمان بيشتري داشته باشند. به نظرم اين موضوع در نهايت ساختار سريال را بسيار بهتر کرد.
آقاي امکانيان شما قبل از انقلاب منتقد سينما بوديد و اوايل انقلاب هم طرح فيلمنامه «سناتور» را به آقاي جيراني داديد اين يعني دست به قلم داريد، در جواني هم دوربين هشت ميليمتري دستتان گرفتيد و چند فيلم کوتاه موفق ساختيد و اين يعني الفباي کارگرداني را بلديد، تهيهکننده فيلم موفقي مثل «ناهيد» شديد و اين هم يعني در اين وادي حرفي براي گفتن داريد، پس چرا فقط در همه اين سالها فقط چسبيديد به بازيگري؟! با اينکه ميدانيد به جز چند استثنا، معمولا بازيگران دوره اوج مشخص و محدودي دارند!
بله خب من در اين قسمتهايي که گفتيد کار کردم ولي از طرفي معتقدم بازيگراني مثل رابرت دنيرو، آل پاچينو يا شان پن همچنان ادامه دارند و محدوديتي براي در اوج بودن ندارند. درست است، بازيگري در حوزه ستاره بودن و فروش فيلم يا روي بيلبوردها بودن و تبليغ سبزي خوردن کردن يک دوره مشخصي دارد اما بازيگري به معني واقعياش تمام نشدني است و محدوديت زماني ندارد. يعني من در اين سن و سال به لحاظ فيزيکي در شرايطي قرار دارم که هم الان بتوانم نقشي مثل توفيق در سريال پدر را بازي کنم و هم چند سال قبل از آن نقش حاجي فيلم «قصه پريا» را، که برايش شش کيلو وزن اضافه کردم. خب وقتي اينقدر دنياي بازيگري برايم جدي است طبيعي است که هميشه اولويت اول من باشد.
بيژن امکانيان و مهدي سلطاني در سريال پدر
اينکه الان بازيگري تبديل به چيزي شده است که طرف پول ميدهد و بازي ميکند يا خودش را در اين فيلم و آن فيلم تکرار ميکند دليلي نميشود که بخواهم بازيگري را کنار بگذارم. ما در دنياي بازيگري، هم جنس بنجل داريم هم جنس خوب! اگر خريدارها توانايي خريدن جنس خوب را نداشته باشند يا زياد در دسترسشان نباشد، طبيعي است که به سمت جنس بنجل ميروند. ريشههاي اين ماجرا هم به جاي ديگري بر ميگردد که بحث مفصل و جداگانهاي ميطلبد ولي جنس خوب که نبايد خودش را در حد جنس بنجل بداند يا تا آن سطح خودش را پايين بياورد.
با اين تفاسير اگر ما به دهه شصت برگرديم، شما همچنان بازيگري را به عنوان حرفه اصلي خودتان در سينما انتخاب ميکنيد؟
بله، چون از ابتدا مسيرم همين بود. از دوران نوجواني سينما را دوست داشتم، زياد دربارهاش نوشتم و به آن حسابي جدي ميانديشيدم ولي اساسا اگر به گذشتهام نگاه کنيد من با بازيگري شکل گرفتم. مثلا در دوران دبيرستان که تئاتر کار ميکردم آنقدر ماجرا برايم جدي بود که با بعضي از دوستانم ميرفتم تو محلات اگر عروسي بود، ميرفتيم تختحوضي فيالبداهه براي مردم نمايش اجرا ميکرديم تا با مردم ارتباط بگيريم و از اين کار لذت ميبرديم.
بيژن امکانيان در سريال پدر
بعدتر که تئاتر را جديتر بازي کردم، يادم هست يک تئاتري بود که بچهها در يکي از شهرستانهاي اطراف مشهد و در يک قهوهخانه اجرا ميکردند، من براي اينکه بازيگري را بيشتر تجربه کنم، چند اجرايشان بدون اينکه در نمايشنامه جايي داشته باشم، نقش يکي از اين معتادهايي که در قهوهخانهها ول ميچرخند را بازي ميکردم و هر کي از کنارم رد ميشد، يک لگدي ميزد و حرفي، متلکي، چيزي ميگفت. اينگونه تجربه بازيگري را شروع کردم، بعد ذره ذره جلو آمدم و بالاخره يک روز هم رسيدم به سينما.
بد نيست اين خاطره را هم برايتان بگويم؛ بعد از «آفتابنشينها»، دومين فيلم سينمايي من «پرونده» بود، وقتي آقاي صباغزاده ميخواست نقش لات چاقوکشي که به جرم قتل در زندان است را به من بدهد، خيلي شک کرده بود، خيليها به او گفته بودند من انتخاب اشتباهي هستم چون به قول خودشان به قيافه اين بچه پولدار و مرفه، نقش يک لات چاقوکش نميخورد. بعدها اين را فهميدم که ميخواستند نقش را از من بگيرند ولي در هر حال رفاقت من با آقاي صباغزاده باعث شد بعد از يک سال صبر کردن نقش را به من بدهند و جالب است که بعد از ديدن من در آن نقش بلافاصله سه چهار تا پيشنهاد از همان جنس نقش داشتم.
ولي در زمينه تهيهکنندگي که فيلم «ناهيد» حسابي موفق و در جشنواره کن هم برنده جايزه شد. چرا در اين زمينه کار را ادامه نداديد؟
شايد بخشي از موضوع را بشود به پاي اين گذاشت که هم بدشانس بودم و هم کمکاري کردم. بعد از فيلم «ناهيد» خيلي از فيلمسازان جوان آمدند و پيشنهاد همکاري دادند اما واقعا فيلمنامههايشان خوب نبود يا حداقل از نظر من قوي نبود، بعضيهايشان متوسط بودند و خيليهايشان هم ضعيف. اما برعکس، فيلمنامه «ناهيد» بسيار خوب بود و قبلا هم با کارگردانش خانم آيدا پناهنده تله فيلم «آبروي از دست رفته آقاي صادقي» را کار کرده بودم که آن را يکي از بهترين آثار کارنامه کاريام ميدانم و هنوز هم معتقدم قابليت سينمايي شدن داشت و نسبت به خيلي از فيلمهاي امروز هم کار بهتري بود. تصميم گرفته بودم تله فيلم کار نکنم ولي وقتي فيلمنامه بسيار قوياش را خواندم نتوانستم پيشنهاد بازي در آن را رد کنم. هميشه هم سعي کردم با وجود پيشنهاداتي که بوده است، بهترين را انتخاب کنم ولي اگر بين پيشنهادات زيادي که داشتم، اثر قابل قبولي پيدا نميکردم، حاضر نبودم به هر قيمتي جلوي دوربين بروم. اينها را گفتم تا به اينجا برسم که اگر فيلمنامه خوبي باشد و ارزش ساخته شدن داشته باشد، اتفاقا بسيار هم استقبال ميکنم فيلمي را تهيه کنم ولي با سختگيريهايي که در زمينه انتخاب فيلمنامه دارم، شايد اين کار کمي طول بکشد.
اصلا به فکر کارگرداني نيستيد؟
اتفاقا چرا؛ يک قصه کوتاه دارم که ميخواهم تبديلش کنم به فيلم کوتاه! منتها فکر ميکنم هنوز در بازيگري حرفي براي بازيگري دارم و احساس ميکنم تمام نشدهام. البته بعضي وقتها روزمرگي و اين که اتفاقي نميافتد باعث ميشود فکر کنم تمام شدهام ولي ناگهان نقشي مثل همين «توفيق» در سريال «پدر» پيدا ميشود که حتي در وهله اول رويش چندان حساب باز نميکنم ولي وقتي نتيجهاش را که ميبينم، نظرم عوض ميشود.
بيشتر بدانيد : ليلا و حامد سريال «پدر» هم نمي دانند آخر قصه چه مي شود!
بيشتر بدانيد : تهيه کننده سريال "پدر" مخالفان سريال را عقب مانده و دروغگو خواند!
بيشتر بدانيد : گفتگو با بازيگر نقش ليلا در سريال «پدر»
بيشتر بدانيد : نظر جالب مجري زن در مورد صحنه جنجالي سريال پدر!
منبع : khabaronline.ir
http://www.CheKhabar.ir/News/139410/بازيگر سريال پدر- به خاطر بازي در اين سريال خيلي فحش خوردم!!