گفتگو با تنها زن رهبر ارکستر ايران
يکشنبه 21 مرداد 1397 - 1:57:28 PM
چه خبر - نزهت اميري: آرزو دارم مردم بتوانند سازها را در تلويزيون ببينند

نزهت اميري، تنها زن رهبر ارکستر ساکن ايران است که خبر رسيده قرار است هدايت ارکستر ملي ايران را دو شب بر عهده بگيرد؛ اين اجرا هشتم شهريور ساعت 21:30 در تالار وحدت روي صحنه خواهد رفت و در آن قطعات کنسرتينو براي سنتور و ارکستر، کنج مناجات، سربداران، بيژن و منيژه، ماهور براي ويلن و ارکستر، سرود گل، هزار دستان، اسمر و رقص دايره نواخته مي‌شود.

خانم اميري از رهبري ارکستر ملي بگوييد، چگونه قرار شد به عنوان رهبر مهمان اين ارکستر را هدايت کنيد؟

از من دعوت کردند! من به شکل تصادفي براي استفاده از آرشيو نت به بنياد رودکي رفته بودم تا از آن براي ارکستر بانواني که تشکيل داده‌ام، استفاده کنم. در اين ارکستر نوازندگان بانو هستند اما آن را به هدف اجرا براي عموم تشکيل داده‌ام و خواننده‌هاي آن مي‌توانند آقا يا خانم باشند. در ادامه به من پيشنهاد جلسه دادند. در آن جلسه بود که از من خواستند به انتخاب خودم رهبري ارکستر سمفونيک تهران يا ارکستر ملي ايران را براي دو شب اجرا برعهده بگيرم.
من از بنياد رودکي خواستم به من اجازه دهد ارزيابي خودم را از دو ارکستر انجام بدهم. رهبر مهمان معمولاً زمان کمي را براي تمرين در اختيار دارد که اين موضوع از سختي‌هاي کار اوست؛ بنابراين بايد شرايط کار براي او مهيا باشد. اين‌گونه شد که من به شکل مداوم دو هفته بر سر تمرين‌هاي ارکستر سمفونيک و ارکستر ملي حاضر شدم و براي شروع کار ارکستر ملي ايران را انتخاب کردم.
رپرتواري که مي‌خواهم در کنسرت پيش‌رو اجرا کنم، جزو آرزوهاي من بود. زماني که موسيقي را آغاز کردم دوست داشتم آثار آهنگسازاني مانند حشمت سنجري، مرتضي حنانه، حسين دهلوي و آثاري از اين دست را که از نظر نگارش، موسيقي و پيچيدگي فني داراي ويژگي‌هاي خاصي هستند، اجرا کنم. انگار اين آهنگسازان حرف دل من را بيان مي‌کنند و از نظر فکري با من هماهنگ هستند. البته اولين انتخاب من اجراي آثار امين‌الله حسين بود، او آهنگساز بزرگ ايراني است که هر چه گشتم ردي از پارتيتور آثار او پيدا نکردم و اجراي من محدود به اجراي قطعاتي شد که نت‌هايشان موجود است. من ديدم چقدر آرشيو نت‌هايمان دچار کمبود است و اميدوارم اين کمبودها رفع شود.

چرا ارکستر ملي را براي اين کار انتخاب کرديد؟

من دوست داشتم با آهنگسازان ايراني شروع کنم. به من گفته بودند هر ارکستري را انتخاب کنم، اگر نياز باشد براي اجراي رپرتوارم نوازندگان و سازهايي را به عنوان مهمان به ارکستر اضافه مي‌کنند؛ يعني من مي‌توانستم ارکستر سمفونيک را انتخاب کنم که در آن صورت سازهاي ايراني بايد به ارکستر اضافه مي‌شد. اما احساس کردم بايد با ارکستر ملي ايران اين قطعات اجرا شود اميدوار هستم در سال‌هاي آينده آثار ديگري را با ارکستر سمفونيک به روي صحنه ببرم.

گفتيد چند هفته در تمرين‌هاي دو ارکستر حضور داشتيد، ارزيابي شما از وضعيت نوازندگان اين ارکسترها چگونه است؟

همه‌ي دوستان در حال تلاش هستند. کاري که روي صحنه مي‌رود، ثمره‌ي تلاش يک تيم بزرگ است. اگر اشکال و اشتباهي هم وجود دارد بايد گفت هرکس که کار مي‌کند، اشتباه هم مي‌کند.

پيش‌تر گفته بوديد در سال‌هايي که فعاليت نمي‌کرديد، فضايي براي اين‌کار وجود نداشت، فکر مي‌کنيد حالا فضا براي فعاليت‌هاي موسيقايي شما و ديگر بانوان روي صحنه بازتر شده است؟

فکر مي‌کنم اين موضوع را بايد بعد از اجرا بشکافيم و درباره‌ي آن صحبت کنيم. اما در کشور ما برخي چيزها به شکل تصادفي اتفاق مي‌افتد، اين تصادف‌ها به معناي اين نيست که سياست فرهنگي، نقش بانوان و محدوديت‌هاي آن‌ها مشخص شده است. وقتي اين مسائل مشخص شود و همه تکليف خود را بدانند مي‌توانيم بگوييم وضعيت بهتر شده است.
براي من هميشه به شکل تصادفي امکان رهبري ارکستر و حضور روي صحنه به وجود آمده است. در سال 84 هم دانشجوي استاد دهلوي بودم و به اين دليل موفق شدم نت‌هاي ايشان را بگيرم و ارکستر مضرابي ايران را روي صحنه ببرم. سال گذشته نيز به شکل تصادفي با ارکستر نغمه باران آشنا شدم و از من براي رهبري ارکسترشان دعوت کردند. امسال هم اگر من براي کار ديگري به بنياد نرفته بودم شايد اين اتفاق رخ نمي‌داد، اين موضوع خيلي زيبا نيست. در تاريخ «تصادف» ها خيلي کم باعث اتفاقات ويژه شده‌اند، معمولاً از دل پديده‌اي که در حال رشد معمول خود است، افراد و جريان‌ها بيرون مي‌آيند.

شما مي‌گوييد بهتر بود به سراغتان مي‌آمدند تا اينکه اين‌قدر تصادفي به عنوان رهبر ارکستر روي صحنه برويد.

در حالت کلي دانشگاه افرادي را تربيت مي‌کند و اين افراد بايد بر اساس تخصصشان جذب مشاغلي شوند که نياز به آن‌ها هست. در ادامه فضاي رقابتي به وجود بيايد. روال منطقي دنيا اين‌گونه است، وقتي فردي دانشجو مي‌شود امکان رهبري آنسامبل‌هاي کوچک را براي او به وجود مي‌آورند. آن‌ها به شکل آکادميک و با برنامه پيش مي‌روند. من نيز دوست داشتم با برنامه پيش بروم اما اين‌گونه نشد.

رهبري ارکستر در دسته مشاغل سخت دنيا قرار مي‌گيرد و در دنيا خانم‌ها محدودتر از آقايان به اين کار مي‌پردازند. با اين حال ما در ايران شما را داريم که به عنوان رهبر ارکستر روي صحنه مي‌رويد، آيا اين پتانسيل را ديده‌ايد که باز هم بتوانيم رهبر ارکستر خانم تربيت کنيم؟

ايران نيز مانند ديگر نقاط دنياست. اين موضوع را از دو جنبه مي‌توان بررسي کرد؛ اول اينکه ما به شکل کلي (آقا و خانمش فرقي ندارد) تربيت رهبر ارکستر در ايران نداريم. اين رشته در ايران هنوز افتتاح هم نشده است. اگر يک ايراني اين رشته را دنبال مي‌کند، امکان ويژه‌اي داشته و در خارج از کشور اين کار را انجام داده است.
اما از سويي در ايران گروه‌هاي بسياري داريم که برخي از آن‌ها بزرگتر مي‌شوند در حدي که نياز به رهبر پيدا مي‌کنند، معمولا اين‌گونه است که سرپرست ارکستر رهبر ارکستر مي‌شود بدون اين‌که دانشش را داشته باشد. اين مرزها در نزد عوام نيز مخدوش است و آن‌ها نمي‌دانند رهبر ارکستر بايد چيزهايي را بداند که بسيار بيش‌تر از دانش سرپرست ارکستر است. رهبري ارکستر يک علم است.

اگر خانمي نزد شما بيايد و بگويد علاقه دارد رهبر ارکستر شود، چقدر اين کار را به او توصيه مي‌کنيد؟

وقتي کسي به من مي‌گويد اين کار را دوست دارد اول محکم دست او را مي‌فشارم و مي‌گويم اميدوارم آن‌قدر پيگير باشي تا به هدفت برسي و به خاطر سختي‌هاي راه، اين کار را کنار نگذاري. اما در واقعيت من اميدي ندارم افرادي که جسارت و علم و پيگيري ندارند، در زمينه‌ي رهبري ارکستر به قله‌ي موفقيت برسند. مشکلات و استرس و فشارهايي هست که ممکن است سد راه آن‌ها شود.
رهبري ارکستر امري بيروني و کاملاً مديريتي است. فردي که اين‌کار را انجام مي‌دهد هم بايد دانش مديريتي داشته باشد و هم تخصصي. کسي که الان رهبر ارکستر است حتما سازها را مي‌شناسد، روي گوش، دست، حنجره و دانشش کار کرده و با موسيقي کشور و جهانش آشناست. از طرفي او بايد تعهد داشته باشد و نسبت به امکانات موجود و تکنيک نوازنده‌ها شناخت داشته باشد.

شما در سال‌هايي که روي صحنه نمي‌رفتيد، چگونه خودتان را براي رهبري ارکستر آماده نگه مي‌داشتيد؟

خوشبختانه اينترنت و انواع و اقسام رسانه‌ها امکان دسترسي به اجراهاي خوب دنيا را به ما داده‌اند. تا پيش از آن، من با کاست موسيقي گوش مي‌دادم و ارکستر رهبري مي‌کردم يا کپي‌هاي بي‌کيفيتي از پارتيتورها را همراه کاست يا بدون آن نت‌خواني مي‌کردم و از اين کار لذت مي‌بردم. در ادامه با نوارهاي وي اچ اس و سي دي کار خودم را پيش مي‌بردم و اجراها را به دقت مي‌ديدم و متوجه مي‌شدم رهبر و ارکستر کجا با يکديگر هماهنگ نيستند.
اينکه عدم هماهنگي را متوجه مي‌شدم، از نظر خودم يک درجه‌ کيفي بود و احساس مي‌کردم بدون عينک، ظريف مي‌بينم. نگاه انسان با تکرار و دانشش با پرسيدن و خواندن قوي مي‌شود. از طرفي در تهران هم هميشه مهمان ارکستر سمفونيک بودم و سر تمرينشان حضور پيدا مي‌کردم. وقتي مشکلات ارکستر را متوجه مي‌شدم و براي آن راه حل پيدا مي‌کردم، احساس خوبي داشتم و فکر مي‌کردم ذهنم همچنان در اين زمينه توانمند است.

سال گذشته وقتي پس از مدت‌ها دوري روي صحنه‌ي جشنواره‌ي فجر، ارکستري را رهبري کرديد چه احساسي داشتيد؟

من وقتي روي صحنه رهبري مي‌کنم انگار در استراحت مطلق هستم، زيباترين لحظه‌ها براي من در اين زمان است. خودم را به دست موسيقي مي‌سپارم، گاهي چشمانم را مي‌بندم و حس مي‌کنم اين همه زيبايي به من تعلق دارد. کساني هم که با من کار کرده‌اند مي‌گويند ما آن‌قدر در کار شما عشق مي‌بينيم که قابل وصف نيست. از سويي رهبري ارکستر به فلسفه و منطقي قوي‌ نياز دارد و من سعي مي‌کنم با منطق و نظم جلو بروم.

اشاره کرديد ارکستري را با حضور بانوان نوازنده تشکيل داده‌ايد، از فعاليت‌هاي اين ارکستر برايمان بگوييد.

من ارکستر «سرزمين مادري» را در سال 95 تشکيل دادم و اجراي کوچکي را همان سال روي صحنه بردم. من از سال 84 تا 95 اجرايي نداشتم و اين پله پرشي شد که احساس کردم مي‌توانم دوباره به صحنه برگردم. چند ماه است اين ارکستر را با نوازندگان بانو تمرين مي‌دهم و آن را بسيار دوست دارم. قصد دارم بعد از ماه‌هاي محرم و صفر اين ارکستر را روي صحنه ببرم. اميدوار هستم بتوانيم براي عموم اجرا داشته باشيم.

شما تا به حال در خارج از کشور اجرايي را رهبري نکرده‌ايد؟

اجراي حرفه‌اي نه. اما به عنوان مدرس کارهايي را روي صحنه بردم و اجراهاي کودکان برگزار کردم.

تصميمش را نداريد؟

دارم اما راهش را بلد نيستم. اميدوارم اسپانسرهايي که کارشان اين است، در اين زمينه به من کمک کنند.

به اجراي کودکان اشاره کرديد، شما کتاب‌هايي را در زمينه متدهاي آموزش موسيقي به کودکان نگارش کرديد اما هرگز چاپ نشدند. سرنوشت آن‌ها به کجا رسيد؟

من همچنان اميدوار و اندر خم همان کوچه هستم. شايد با ديدن کار حرفه‌اي من، اين باور به وجود بيايد که من فردي علم‌گرا و منطقي هستم و به متد آموزشي فراگير فکر کرده‌ام: از کودکي که در روستا زندگي مي‌کند تا کودکان شهري و شرايط مختلف. مجموعه کتاب‌هاي من آماده‌ي چاپ هستند. من نمي‌خواهم از خودم تعريف کنم، کار بايد خودش را نشان بدهد.

با خانه‌ي موسيقي براي کمک به انتشار اين کتاب‌ها صحبتي انجام نداديد؟

من مجدداً صحبتي نکرده‌ام. زيرا يک سال است درگير ارکستر شده‌ام و اين کار در محاق باقي مانده است. من زماني که اولين سطور اين کتاب‌ها را مي‌نوشتم به متدي فکر کردم که مانند کتاب‌هاي درسي براي کودکان سرزمينم کاربرد داشته باشد و توسط ارگان‌هاي بزرگ چاپ شود که قيمت چاپ پايين بيايد و در همه کتابخانه‌ها، شايد حتي به شکل رايگان، در اختيار افراد قرار بگيرد. اين از آرزوهاي بزرگ من است.
البته من خوشبين هستم اين اتفاق (چاپ کتاب‌ها) رخ دهد زيرا وقتي امري مانند حضور من به عنوان رهبر ارکستر روي صحنه محقق شد، باور دارم انتشار کتاب‌هايم نيز انجام مي‌شود.

آرزويتان براي موسيقي ايران چيست؟

اميدوارم مردم ايران در شرايطي شاد و مرفه قرار بگيرند که ناراحتي و کمبودي نداشته باشند و من نگران نباشم که دستشان به جيبشان نمي‌رسد که به کنسرت بروند.
آرزو دارم راه باز شود و مردم بتوانند سازها را در تلويزيون که در مقابل موسيقي ملي ما بوده، ببينند.
اميدوارم شاهد بهروزي مردم ميهنم باشم که آگاهانه بخواهند موسيقي خوب بشنوند و اين موسيقي در دسترسشان باشد.

حرف آخر؟

اميدوارم کارشناسان و منتقدان هنري در اجراي من حضور پيدا کنند و کارم را بر اساس شرايط و داشته‌هايم بررسي کنند و بگويند آيا در کارم موفق بوده‌ام يا نه؟ از اين بررسي هيچ ابايي ندارم و بسيار نقدپذيرم و از اين بابت خوشحالم؛ چون دوست دارم پيشرفت کنم.

بيشتر بدانيد : کنسرت هاي روز هفتم جشنواره موسيقي فجر 96

بيشتر بدانيد : از ارکستر ملي تا موسيقي ملي

بيشتر بدانيد : وقتي زني رهبر ارکستر ميشود!!


گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ
منبع: isna.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/135221/گفتگو با تنها زن رهبر ارکستر ايران
بستن   چاپ