چه خبر - هرآنچه که در پشت پرده توييتر دونالد ترامپ مي گذرد
فعاليت دونالد ترامپ در توييتر از سال 2009 آغاز شد و در سال 2012 به همراه رنگ و بوي سياسي، شدت بيشتري هم گرفت. او که پيش از نشستن بر کرسي رياست جمهوري، کمتر کسي را از نيش توييتهاي خود بيبهره ميگذاشت، برخلاف تصور، همان رويه را پس از ورود به کاخ سفيد هم ادامه داد. او از زماني که رئيسجمهوري ايالات متحده شده است، نزديک به 4150 توييت منتشر کرده است؛ يعني حدود هشت توييت در روز؛ توييتهايي که در آنها بيش از هر چيز، به رسانهها که او «رسانههاي دروغ» مينامدشان، ميتازد (271 توييت)، دربارهي روسيه و مسئله دخالتش در انتخابات آمريکا مينويسد (231 توييت)، از باراک اوباما و سياستهاي او بد ميگويد (204 توييت) و از «بهبود»هايي که سياستهاي او به بار آورده با شعار «بياييد دوباره آمريکا را به جايي عالي تبديل کنيم» (154 توييت) خبر ميدهد.
آيا آنطور که برخي از افراد و رسانههاي غربي باور دارند، توييتهاي ترامپ سياستي را دنبال نميکنند و تنها از شخصيت «دمدميمزاج» او ريشه ميگيرند؟ اگر الگوي موضوعها، لحن و واژههاي پرکاربرد توييتهاي ترامپ را در کنار سياستهاي کلي او بگذاريم - چه در کارزارهاي انتخاباتي و چه پس از آن - به نتيجهاي ديگر خواهيم رسيد.
در سالهاي اخير، پوپوليستها و راستهاي افراطي نشان دادهاند که بهرهبردن از فضاي شبکههاي اجتماعي و به خصوص توييتر را به خوبي بلد هستند. حزب «قانون و عدالت» که قدرت را در لهستان در دست دارد، «لوپن» رقيب انتخاباتي امانوئل مکرون در انتخابات گذشتهي فرانسه که رقابتي سخت را براي او رقم زد و بالاخره دونالد ترامپ در آمريکا. پوپوليسم، بر دو پاشنهي اصلي ميچرخد: نخست، نماياندن جامعه به صورت اکثريتِ «مردم خالص» در برابر اقليتِ «نخبگان فاسد»؛ و دوم، ساختن «ديگرانِ» خطرناک که تهديدي براي آن «مردم خالص» و سرزمين مادرياندپوپوليسم، بر دو پاشنهي اصلي ميچرخد: نخست، نماياندن جامعه به صورت اکثريتِ «مردم خالص» در برابر اقليتِ «نخبگان فاسد»؛ و دوم، ساختن «ديگرانِ» خطرناک که تهديدي براي آن «مردم خالص» و سرزمين مادرياند منظور از «نخبگان فاسد»، رهبران سياسي، اقتصادي، فرهنگي و قضايي و همچنين رسانه است. منظور از «مردم خالص» هم، مردمي هستند که نژاد و هويت اصيلي دارند.
از آنجا که در اين گفتمان، رسانه، يکي از همان «نخبگان فاسد» است، رابطهي خصمانهي دوسويهاي ميان رسانه و پوپوليستها برقرار است. براي همين پوپوليستها تمايل دارند با مردم به طور مستقيم سخن بگويند. سفرهاي استاني احمدينژاد، نمودي از همين تمايل بود.
اما امروز، شبکههاي اجتماعي کار را به مراتب سادهتر کردهاند. اکنون ترامپ، هر روز، بارها بيآنکه از صندلي خود جدا شود، در برابر ميليونها مخاطب، از راه توييتر سخنراني ميکند.
«رومانا کريس» در مقالهي خود با عنوان «سياست توييتري رئيسجمهور ترامپ»، با بررسي توييتهاي يک ماه نخست رياست جمهوري ترامپ، نشان داده است که اغلب توييتهاي او، يکي از اصلهاي پوپوليسم را دنبال ميکنند؛ يعني ساختن «مردم خالص و همگون»، حمله به «نخبگان فاسد»، ساختن «ديگران» خطرناک و تقويت «هويت ملي» و «سرزمين مادري». براي نمونه، او در توييتهاي خود، نه از واژگاني که تفاوتهاي طبقاتي، فرهنگي، يا قومي را نشان ميدهد، بلکه تنها از واژههايي چون مردم و ملت آمريکا استفاده ميکند؛ واژههايي که ميکوشند تا مردم را دستهاي همگون نشان دهند: «ژانويهي 2017 به عنوان روزي که مردم بار ديگر حکمرانان ملت خود شدند، در يادها خواهد ماند.»
به رغم آنکه برخي معتقدند لحن او اصلا مناسب يک رئيسجمهوري نيست، اما او اين لحن صميمانه، شخصي و بسيار متفاوت با ديگر سياستمدارها را به کار ميبرد تا اين حس را در مردم ايجاد کند که او همچون آنان، يک نفر بيرون از نظام و مناسبات سياسي مستقر است؛ غلطهاي املايي و نوشتاري او هم، فارغ از عامدانه بودن يا نبودشان، به او در ايجاد چنين حسي، ياري ميرسانند. حتي نام حساب کاربري او يعني @realDonaldTrump «دونالد ترامپ واقعي»، سعي در القاي اين حس دارد که آنچه مينويسد، نه از سر ملاحظات سياسي بلکه از درون او برميآيد.
اما براي ساختن يک «مردم همگن و اصيل»، ضروري است که «ديگران» و غيراصيلها مشخص شوند تا بتوان آنان را از يکديگر تمييز داد. او براي اين کار دو اصل ساده دارد: تاکيد بر اصل بودن آمريکا و آمريکايي و اعلام خطر نسبت به «شيطاني» که «بايد بيرون از کشور نگهداشته شود». او به مرور اين «شيطان» را مشخص ميکند: «سيستم قانوني ما فروپاشيده است. 77 درصد پناهجويان پذيرفتهشده، از شش کشور مظنون هستند.» اين اصول تنها در حد حرف باقي نماندند و نمود عملي خود را در برخورد شديد با مهاجران غيرقانوني مکزيکي، طرح ديوار کشيدن در مرز اين کشور و ممنوعيت صدور ويزا براي مردم شش کشور مسلمان، نشان دادند.
همانطور که براي ساخت مفهوم «مردم همگن»، بايد مفهوم «ديگران» خطرناک، ساخته شود، تاختن بر «نخبگان فاسد» هم براي جدا نشان دادن خود از آنان، ضروري است. پس از واژههاي، «پول» و «رتبهبندي»، واژههاي «توسريخور»(234)، «کندذهن» (222)، «وحشتناک» (204) و «احمق» (183) پرتکرارترين واژههاي توييتهاي ترامپ هستندپس از واژههاي، «پول» و «رتبهبندي»، واژههاي «توسريخور»(234)، «کندذهن» (222)، «وحشتناک» (204) و «احمق» (183) پرتکرارترين واژههاي توييتهاي ترامپ هستند؛ واژههايي که او براي توصيف مخالفان خود يعني همان «نخبگان فاسد» به کار ميبرد. توييتهاي پرشمار ترامپ، دربارهي باراک اوباما و هيلاري کلينتون (376) و پربسامدترين موضوع توييتهاي او يعني حمله به رسانهها هم در خدمت اين هدف هستند. در توييتهاي او، بدگويي از ديگران، دوشادوش تعريف از خود حرکت ميکند: «جريان اصلي رسانهاي (رسانهي دروغ) را باور نکنيد. کاخ سفيد دارد خيلي خوب به کارش ادامه ميدهد. من يک وضعيت کثافت را تحويل گرفتم و دارم آن را درست ميکنم.»
او در عين حال، هدف ديگري را هم از اين حملهها دنبال ميکند. نخست آنکه رقيبان سياسي خود را با اين حملههاي نامتعارف در تنگنا ميگذارد و تصويري شکستخورده از آنان در برابر عموم به نمايش ميگذارد؛ چرا که بازي ترامپ بيرون از قاعدهي معمول سياست است و آنان شيوهي رويارويي با اين بيقاعدگي را نياموختهاند؛ همانند آنچه که در مناظرهي تلويزيوني سال 88، ميان محمود احمدينژاد و ميرحسين موسوي رخ داد. او ميداند به هر موضوعي که حمله کند، به موضوع روز رسانهها تبديل خواهد شد و با اين شيوه، توجه رسانهها را به موضوعهايي که خود ميخواهد معطوف ميدارد و از موضوعهايي که نميخواهد منحرف ميکند. پس هيچ جاي شگفتي نيست که از ميان 12 موضوع پربسامد توييتهاي ترامپ، ده تاي آنها دربارهي «ديگران» و «نخبگان فاسد»اند. حتي حملهي او به خود رسانهها هم آنها را وارد يک بازي دوسرباخت ميکند؛ از سويي نميتوانند آنها را بيپاسخ بگذارند و از سويي با پاسخ دادن به آنها، در واقع دارند به ساز او ميرقصند.
«گاردين» در گزارشي از خود با اشاره به اين مسئله، برخي از «سکوت»هاي او را به سخن واميدارد. اين سکوتها از کشتهشدن سياهپوستان آمريکايي، از جنگ و فاجعهي انساني در يمن و از فقر و گرسنگي در آفريقا سخن ميگويند
براي همين است که «ليکاف»، زبانشناس پرآوازهي آمريکايي، باور دارد که نبايد توييتهاي او را بدون آشکار کردن سياستهاي پشت آن و ارائهي روايتهاي جايگزين از حقيقت، گزارش داد. اما راهبرد ديگري هم در برخورد با توييتهاي او وجود دارد که ميتواند ما را از افتادن در دام فريب پوپوليسم برهاند: اين راهبرد، نه به سخنان او بلکه به سکوتهاي او چشم دارد. «گاردين» در گزارشي از خود با اشاره به اين مسئله، برخي از «سکوت»هاي او را به سخن واميدارد. اين سکوتها از کشتهشدن سياهپوستان آمريکايي، از جنگ و فاجعهي انساني در يمن و از فقر و گرسنگي در آفريقا سخن ميگويند.
در دوران رقابتهاي انتخاباتي، برخي ميپنداشتند که سياست توييتري ترامپ براي پيروزي در انتخابات است و پس از رئيسجمهوري شدن، رويهي ديگري را در پيش خواهد گرفت. آنها اين نکته را در نظر نداشتند که براي يک پوپوليست خوب، دوران انتخابات هرگز تمام نميشود! او سياستي را که پيروزيبخش بودن خود را ثابت کردهاست، دور نمياندازد. او ميداند که يک پوپوليست موفق، کسي است که «سفرهاي استاني»اش را هرگز قطع نکند.
منبع: isna.ir