مخالفت پدر پريناز ايزديار با بازيگري وي!
27 آذر 1394 - 03:04:09 ق.ظ
گفتگو با پريناز ايزديار پيرامون شهرزاد

اگر حضور کوتاه او را در فيلم «ورود آقايان ممنوع» محسوب نکنيم، پريناز ايزديار با سريال «زمانه» به کارگرداني حسن فتحي، به عنوان چهره اي جديد معرفي و «خط ويژه» سکويي براي نشان دادن توانايي اش شد.

او اين روزها علاوه بر سريال «شهرزاد»، که بازي در نقش متفاوتي را در آن تجربه مي کند، در فيلم «360 درجه»، سام قريبيان و «اين سيب هم براي تو» ساخته سيروس الوند هم ظاهر شده، که روي پرده سينماهاست و با بازي در اين فيلم ها، تجارب ديگري را به دست آورده است. شيرين در شهرزاد گرچه نقشي محوري ندارد، اما دختر بزرگ آقاي سريال بودن و هووي شهرزاد شدن به اندازه کافي او را تماشايي مي کند و مطمئنا شانس بزرگي در کارنامه کاري او خواهد شد.

شما پيش از همکاري با حسن فتحي، در سريال «زمانه»، در چند کار سينمايي و تله فيلم بازي کرده بوديد، مثل «ورود آقايان ممنوع». حتي با اين که در دو سريال «پنج کيلومتر تا بهشت» و «مثل يک کابوس» نقش اصلي بازي کرديد، آن چنان که بايد ديده نشديد، اما در سريال «زمانه» اين فرصت برايتان فراهم شد. اولين همکاري تان با حسن فتحي چگونه شکل گرفت؟

ديده شدن معناهاي متفاوتي دارد. اگر منظورتان ديده شدن از سوي مخاطب است، زمانه اين امکان را برايم فراهم آورد و اتفاقي که بايد در بازيگري برايم مي افتاد، شکل گرفت. مثل همه کارها، از دفتر آقاي عفيفه با من تماس گرفتند و خبر از توليد اين سريال دادند. من هم به دفترشان رفتم، با آقاي فتحي صحبت کردم و پس از دقايقي، حضورم در اين پروژه قطعي شد.

البته سريال چند وقتي بود که کليد خورده بود، منتها براي نقش اصلي، تغيير بازيگر داشتند. براي همين، آقاي فتحي خيلي سريع، 17 قسمت از فيلمنامه را به من دادند و همان شب، تست گريم دادم و قرارداد نوشتم و فردا صبح، رفتم جلوي دوربين. به نظرم زمانه يکي از بهترين اتفاقاتي بود که مي توانست در آن برهه زماني برايم بيفتد.

«شهرزاد» حاصل دومين همکاري و آشنايي شما با حسن فتحي است. نقشي که در اين سريال بازي کرديد، به دليل فضا و موقعيتش، هيچ شباهتي با زنان امروز ندارد. قرار گرفتن در چنين نقشي برايتان چه سختي هايي داشت؟

من تقريبا جزو اولين بازيگرهايي بودم که با اين کار قرارداد بستم. در آن زمان آقاي فتحي کليتي از نقش و فيلمنامه را برايم تعريف کردند و چون به ايشان اعتماد داشتم، مطمئن بودم که اتفاق بدي براي نقشم نمي افتد. چون اين کليت هم چنان براي نقشم حفظ شد و مسيرش مشخص بود. به نظرم وقتي يک کار، فيلمنامه و ديالوگ هاي درستي داشته باشد، خود به خود با خواندن آن متن، به آن فضا سفر خواهي کرد.


گرچه، گپ و گفت هايي هم با خودشان و بازيگران سريال درباره فضاي نقشم داشتم. هم چنين با مادرم و آدم هايي که زندگي در آن دوران را تجربه کرده بودند، مشورت و سوال مي کردم. چون نحوه صحبت کردن، ديالوگ ها و حرف هايي که آن موقع مرسوم بود، چيزهايي نبود که بشود آن ها را ناديده گرفت. قطعا بايد با آگاهي بيشتري اين نقش را بازي مي کردم، تا با نقش و قصه، ارتباط برقرار کنم.

شايد بتوان گفت که ارغوان (زمانه) و شيرين (شهرزاد) يک وجه اشتراک هايي هم با هم داشته باشند. چون شيرين هم مثل ارغوان، يک زن شکست خورده در زندگي است که شوهرش سرش هوو مي آورد. نگران کليشه شدن در اين نقش ها نيستيد؟

من به غير از اين موضوع، شباهت ديگري بين اين دو نقش نمي بينم و به نظرم در بقيه موارد، هيچ شباهتي به هم ندارند. ممکن است يک چيزهايي که متعلق به خود من است، در نقش هايم آورده شود، اما اين دو شخصيت، کاملا متفاوت از هم نوشته شده بودند و موقعيت، شخصيت، حرکات و دغدغه هايشان خيلي با هم تفاوت داشت. اميدوارم بيننده چنين حسي را نسبت به اين دو کاراکتر نداشته باشد، چون خيلي بد است که احساس کند اين دو نقش شبيه به هم هستند. اتفاق هايي در قصه مي افتد که قطعا مخاطب متوجه مي شود اين دو شباهتي به هم ندارند.

بازي در مقابل علي نصيريان، هنرمند حرفه اي و کارکشته عرصه بازيگري، برايتان سخت نبود؟ نگران اين نبوديد که مقابل آن ها کم بياوريد؟

نه. من هميشه به کارم به شکل ديگر نگاه مي کنم، يعني فکر مي کنم آقاي فتحي حتما دليلي داشته که مرا براي سريالش انتخاب کرده يا در حد خودم توانايي هاي بازي در آن نقش را دارم. بنابراين با دلشوره سر اين کار نرفتم و نگران اين نبودم که مقابل بازيگران بزرگ اين کار که براي اولين بار مقابل آن ها بازي مي کردم، کم بياورم.

بنابراين تمام تلاشم را کردم اما بيشتر سعي کردم که سر صحنه از بازي اساتيدي مثل آقاي نصيريان ياد بگيرم. به نظرم هيچ چيزي بهتر از اين نيست که آدم با کساني کار کند که تجربه هاي متعدد و موفق زيادي داشته اند.

شما يک کار ديگر هم به غير از «شهرزاد» براي شبکه نمايش خانگي انجام داديد، به اسم «روبيک»، سرنوشت اين کار چه شد؟

آن کار نصفه کاره است. نه دفاعي از آن مي کنم و نه گلايه اي. يک کاري را ما شروع کرديم که يکسري اتفاقات غيرحرفه اي در آن افتاد و برايم خيلي عجيب بود. پس از مدتي فيلم برداري آن خوابيد و بعد از آن، شخصا به سازندگان اين پروژه اعلام کردم که ديگر حاضر به بازي در ادامه آن نيستم. نه تنها من، بلکه بازيگر ديگر اين کار، کامبيز ديرباز هم کارش را ادامه نداد. اما گروه جاي ما، بازيگر جايگزين کردند و کارشان را ادامه دادند.

شما از جمله بازيگراني هستيد که از طريق تلويزيون به مخاطبان معرفي شديد، اما الان کارهاي سينمايي تان بيشتر شده، کارکردن در تلويزيون را کنار گذاشتيد؟

نه، واقعا اين جوري نيست. من بعد از تله فيلم «مرواريد»، به کارگرداني روح الله حجازي، فرصت پيدا نکردم که در تلويزيون فعاليت کنم، وگرنه دليلش اين نبود که نخواهم در تلويزيون کار کنم. شايد چون پيشنهادهاي خوبي نداشتم، از تلويزيون فاصله گرفتم.

از همکاري تان در فيلم «اين سيب هم براي تو» سيروس الوند که اين روزها در حال اکران هست، راضي هستيد؟

نمي خواهم بگويم که اين فيلم خوب است يا بد، اما از تجربه با آقاي الوند خيلي راضي هستم. چون به هر حال نشستن پاي صحبت هاي پيش کسوت ها خودش يک کلاس درس است. با اين حال، چيزهايي از آقاي الوند ياد گرفتم که خيلي خوب بود.


خانواده شما خصوصا پدرتان مخالف بازيگر شدنتان بودند. علت مخالفت هايشان به دليل فضاي نامناسب بازيگري بود؟ چون اغلب پدرهاي ايراني به دليل فضاي فيلم هاي قبل از انقلاب و تعميم دادن فضاي آلوده و ناپاک سينماي آن دوران با الان، راضي نيستند که دخترشان بازيگر شود.

پدرم در جريان اتفاقات سينما نيست. چون ما اصلا در خانواده مان آدم هنري و سينمايي نداريم. اما يک ذهنيتي هست ديگر. بالاخره ممکن است آن فيلم هاي قبل از انقلاب را ديده باشند و نظر ديگري نسبت به بازيگري داشته باشند. اما مخالفت پدرم، صرفا به دليل فضاي بازيگري نبود، چون چنين چيزي را هيچ وقت از پدرم نشنيدم.


چون دوست داشت، راه خودش و خواهر و برادرم را بروم و شغل مناسب تري را انتخاب کنم؛ مثل پزشکي و وکالت. به نظرش اين ها پرستيژ اجتماعي بالاتري داشت و بازيگري سليقه اش نبود. گاهي اوقات دوست ندارد نقشي را بازي کنم که در آن کتک بخورم يا کشته شوم.

رشته تحصيلي شما گرافيک است. کار گرافيکي يا طراحي هم انجام مي دهيد؟

نه، اصلا. بعد از اين که چند تا کتاب خواندم فهميدم که اصلا رشته ام را دوست نداشتم. ترجيح مي دادم نقاشي يا بازيگري تئاتر بخوانم تا گرافيک. چون به اصرار پدرم رفتم دنبال اين رشته. بنابراين هيچ کاري در اين زمينه نمي کنم. قبلا نقاشي مي کشيدم، اما الان ديگر به سمت آن هم نمي روم. راستش اين مدت خيلي وقت خالي نداشتم که بخواهم کار خاصي انجام دهم.




منبع : هفته نامه چلچراغ


http://www.CheKhabar.ir/News/12803/مخالفت پدر پريناز ايزديار با بازيگري وي!
بستن   چاپ