چرا در يک رابطه دونفره با جنس مخالف احساس تنهايي مي کنيم؟
سه شنبه 18 ارديبهشت 1397 - 12:26:51 AM
چه خبر -

تا به حال شده پيش خودتان بگوييد: احساس تنهايي مي‌کنم... اما نمي‌دانم چرا؟ اين اتفاقي است که زياد مي‌افتد. خيلي از ما احساس تنهايي مي‌کنيم اما دليل روشن آن را نمي‌دانيم. تنهايي يکي از بدترين احساس‌ها در دنياست. همه‌ي ما گهگاه دچار احساسات ناخوشايندي مي‌شويم اما به نظر مي‌رسد احساس تنهايي هميشه يکجورهايي با ماست؛ ‌انگار زندگي، چيزي است که براي هر کسي روي مي‌دهد جز ما!
احساس تنهايي کردن ربطي به مجرد يا متاهل بودن ندارد و افراد متاهل زيادي هستند که احساس تنهايي مي‌کنند. يعني حتي آنهايي که در يک رابطه قرار دارند هم ممکن است احساس تنهايي کنند و اين موضوع همين مطلب است. به طور طبيعي، تنها بودن هيچ ايرادي ندارد. احساس تنهايي کردن متفاوت با تنها بودن است. احساس تنهايي کردن يعني اينکه شما احساس کنيد با هيچ کس رابطه‌ي خوبي نداريد، هيچ کس شما را درک نمي‌کند و شما بي‌هدف و سرگردان هستيد. اگر در يک رابطه باشيد اما همچنان احساس تنهايي کنيد، خيلي براي‌تان ناخوشايندتر خواهد بود.
اگر احساس تنهايي کردن تبديل به يک بيماري روحي و رواني بشود، غلبه بر حس تنهايي بسيار سخت خواهد بود، چون تبديل به اضطراب و استرس شده و مي‌تواند مسئله‌اي جدي شود. دلايل احتمالي اينکه احساس تنهايي مي‌کنيد چيست؟

چرا در يک رابطه احساس تنهايي مي‌کنيد؟در گذشته زندگي مي‌کنيد

گاهي تنهايي ما از کسالت و خماري چيزي که در گذشته‌ي ما روي داده ناشي مي‌شود. وقتي مشکلي در زندگي پيش مي‌آيد چگونه واکنش نشان مي‌دهيم؟ بيشتر ما همانطوري واکنش نشان مي‌دهيم که هميشه واکنش نشان مي‌دهيم! چون اين تنها راهي است که بلديم. اين يعني اينکه ما مدام در گذشته زندگي مي‌کنيم. بعضي اوقات تنهايي ريشه در دوران کودکي دارد و با ما زندگي مي‌کند بدون اينکه بدانيم. اگر در زمان کودکي بچه‌اي خجالتي بوديد و به سختي مي‌توانستيد با ديگران ارتباط برقرار کنيد، اين مي‌تواند دليل هميشه احساس تنهايي کردن شما باشد، حتي با وجود اينکه حالا اعتماد بنفس بيشتر و دوستان بيشتري داريد.
رها کردن گذشته کار ساده‌اي نيست و مقاله‌‌ي ساده‌اي مانند همين مطلب کمکي به شما نمي‌کند. اگر فکر مي‌کنيد تنهايي دوران گذشته‌ي شما همچنان با شماست، با يک درمانگر صحبت کنيد.

نمي‌دانيد چه مي‌خواهيد

اگر ندانيد از زندگي و رابطه‌اي که داريد چه مي‌خواهيد و ندانيد ارزش‌هاي شما چه هستند خودتان را در حال انجام کارهايي خواهيد يافت که واقعا دوست نداريد. اين اتفاق مي‌تواند احساس تنهايي و تعلق نداشتن را تشديد کند. خودتان را کشف کنيد، ببينيد چه مي‌خواهيد و سپس کارهايي را انجام دهيد که واقعا مي‌خواهيد. مثلا اگر ندانيد از رابطه‌‌ با فرد مورد علاقه‌تان چه مي‌خواهيد، ممکن است او کسي باشد که ارزش‌هاي مشترکي با شما ندارد و نتواند چيزهايي را که مي‌خواهيد به شما بدهد.
البته اين تقصير او نيست، زيرا شما خودتان هم نمي‌دانيد چه مي‌خواهيد پس او چطور خواسته‌هاي شما را تامين کند؟! تا زماني که با خودتان به توافق نرسيد اين بي‌ارتباطي و احساس تنهايي ادامه خواهد داشت.

ارتباط برقرار نمي‌کنيد

معمول‌ترين و بارزترين علت احساس تنهايي ِ کساني که در يک رابطه قرار دارند، کمبود ارتباط است. اگر شما و فرد مقابل‌تان ارتباط کافي با هم نداشته باشيد، به سختي مي‌توانيد نيازهاي همديگر را برطرف کنيد و به شادي و رضايت برسيد. شايد اين چيزي باشد که تا به حال متوجه نشده باشيد، اما اگر در مورد همه چيز با او رک و راست صحبت کنيد تازه متوجه شويد چيزي که تا به حال بين شما بوده، ارتباط موثري نبوده است. اگر هم علت عدم ارتباط خوب شما با طرف مقابل‌تان اين است که به او اعتماد نداريد پس بايد جستجو کنيد دليل اين بي‌اعتمادي چيست.

چطور از احساس تنهايي رها شويد؟بيشتر با هم باشيد

بدترين کاري که مي‌توانيد بکنيد اين است که چرخه‌ معيوب تنهايي را دائمي کنيد. متاسفانه اين اتفاقي است که به راحتي مي‌افتد. اما بايد مراقب باشيد که در اين دام گرفتار نشويد. اگر شما و همسرتان آنقدرها که بايد همديگر را نمي‌بينيد و پاي حرف‌هاي هم نمي‌نشينيد، در اين مورد با او حرف بزنيد. موقعيت را برايش توضيح دهيد و به او بگوييد نياز داريد بيشتر با هم باشيد و گفتگو کنيد. شايد راهکارهاي ساده‌اي چون گذاشتن قرارهاي دو نفره يا حتي با هم به رختخواب رفتن، راه حل تنهايي شما باشد. امروزه زوج‌ها پُرمشغله‌تر از قبل هستند و اين مي‌تواند علت اصلي نداشتن ارتباط باشد. راههايي پيدا کنيد تا اوقات باکيفيت بيشتري را با هم بگذرانيد.

بيشتر با هم حرف بزنيد

اگر تا به حال عادت کرده بوديد که زياد با هم حرف نزنيد حالا وقت آن است که همه چيز را تغيير دهيد. اگر فکر مي‌کنيد به اندازه کافي با هم گفتگو مي‌کنيد از خودتان بپرسيد:‌ آيا تا به حال به همسرم گفته‌ام که احساس تنهايي مي‌کنم؟ اگر نگفته‌ايد، پس يعني در مورد احساسات خود با او به اندازه کافي حرف نمي‌زنيد. اگر ما احساسات و هيجانات خود را با همسرمان در ميان نگذاريم و دلايل احتمالي احساس تنهايي خود را به بحث نکشيم، او هرگز نخواهد فهميد که ما احساس تنهايي مي‌کنيم. با همسرتان راحت‌تر و رُک‌تر حرف بزنيد و از او هم بخواهيد اينچنين باشد.

با آدم‌هاي جديد آشنا شويد و چيزهاي جديد ياد بگيريد

منظور ما اين نيست که عشق جديدي پيدا کنيد! اما گاهي وقتي وارد رابطه‌اي مي‌شويم ارتباط خود را با تمام دنيا قطع مي‌کنيم؛ ديگر با دوستان‌مان بيرون نمي‌رويم، دنبال هيجانات و تفريحات خود نمي‌رويم و فقط و فقط به همسرمان تکيه مي‌کنيم و به او وابسته مي‌شويم و انتظار داريم فقط او همه‌ي نيازهاي‌مان را تامين کند. اين واقعا ناسالم و نادرست است و به طرف مقابل فشار وارد مي‌کند که مي‌تواند موجب فرسودگي و دلزدگي در رابطه بشود و البته احساس تنهايي‌تان را بدتر کند.
در چنين شرايطي شما همانقدر از بقيه‌ي دنيا فاصله گرفته‌ايد که از همسرتان دور هستيد. ملاقات و ديدار با دوستان را از سر بگيريد و با آدم‌هاي جديد معاشرت کنيد و کارهاي جديدي انجام دهيد که به شما شور و هيجان بدهد.


منبع : زندگي ايده آل

http://www.CheKhabar.ir/News/108541/چرا در يک رابطه دونفره با جنس مخالف احساس تنهايي مي کنيم؟
بستن   چاپ