چه خبر - دليل شکست ازدواجهاي امروزي چيست؟
در اهميت و ارزش ازدواج بسيار گفتهاند؛ از ائمه اطهار گرفته که در روايات بسياري بر ازدواج، تشکيل خانواده و فرزندپروري تاکيد کردند تا مسئولان کشورمان که بسيار در اين باره سخن گفتهاند. اما اين روزها با وجود مشکلات و معضلات اجتماعي و اقتصادي شايد کمي سخت باشد که بگوييم ازدواج و تشکيل خانواده آسان است و بي دغدغه. با اين حال همچنان تاکيد بر امر تشکيل خانواده با همه سختي هايش بسيار است. شايد به اين خاطر است کاهش نرخ رشد ازدواج در کشورمان باعث شکل گيري پديده هايي تازه اي مثل ازدواج سفيد شده است. پديده هايي که متاثر از مدرنيته و ديدگاه هاي غربي است و با فضاي اسلامي و اعتقادي ما فاصله دارد. براي بررسي همين مسائل و پيامدهاي آن و با هدف رسيدن به راهکاري درست با حجت الاسلام و المسلمين سرلک به گفتگو نشستيم که در ادامه آن را مي خوانيد.
مهمترين نکته هاي اين مصاحبه به شرح زير است
بشري که اصالت را به فرد مي دهد، به ازدواج و جمعيت گرايشي ندارد/ پديده ازدواج سفيد ناشي از تعهدناپذيري و مبتني بر همان فردگرايي انسان است/ ترغيب جوانان به ازدواج يک تکليف اجتماعي است/ مجردي قطعا بهتر از تشکيل خانواده بر اساس اصول غلط است/ ازدواج بايد مبتني بر شناخت باشد/ خيلي از ما و مسئولان در به تاخير افتادن ازدواج جوانان مقصريم/ فرهنگ غالب در کشور ما، متاسفانه با ازدواج هاي دشوار است/ آشنايي قبل از ازدواج شرط لازم ازدواج است/ پنهان کاري و دروغ در خواستگاري يا دوران آشنايي جايز نيست/ ازدواج موقت بايد با هدف تحکيم خانواده باشد/ توصيه ازدواج موقت براي حل مقوله کاهش نرخ ازدواج، در شرايط فعلي اشکال دارد
مشروح اين گفتگو را در ادامه بخوانيد
چرا امروزه شاهد کاهش ميل جوانان به ازدواج و تشکيل خانواده هستيم؟
بازگو کردن علت اين پديده، زمان بر است اما به طور ويژه و خلاصه بايد گفت؛ امروز فرديت و فردگرايي در حال گسترش است. انسان به موازات پيچيدگيهايي که پيدا کرده است، سليقههاي انحصاري و هويت شکل گرفته در آنها به شخصيت و فرديت ويژه اي نزديک مي شود. به نوعي انسان و جوان امروز ، با کاهش روحيه خطرپذير بودن، مسئوليت پذيري، ريسک پذيري و صرف نظر کردن از اهداف و چشم اندازهاي دور و توجه صرف به اينک و حال و زمان فعلي؛ وارد يک جريان فردگرايي صرف شده است. به قول تافلر فرديت انسان رو به گسترش است و از همين رو ديگر به ازدواج و تشکيل خانواده روي خوش نشان نمي دهد. از طرفي براي خانواده جايگزين هاي جديدي هم تعريف شده است. همه اينها به نوعي محصول مدرنيته هستند؛ مدرنيته انسان را به سمت جزيره تنهايي مي برد با ارتباطاتي که مبنا و اساس آن منافع فرد است. از همين رو فرد زود به ديگري گره ميخورد و زود هم دل مي کند. براي همين آمار طلاق افزايش پيدا کرده و نرخ رشد ازدواج کاهش. اين دليل فلسفي و اجتماعي کاهش ميل جوانان امروز به ازدواج است؛ البته که دلايل ديگري هم اين امر موثر است عواملي مانند بيکاري، گراني، توقعات نامتعارف و غيره. همگي دست به دست هم ميدهند تا جوان امروز عطاي ازدواج را به لقايش ببخشد و سبک زندگي جديدي را براي خود تعريف کند که مبناي آن فرديت خويش است. در اين ميان کاملاً قابل پيش بيني است که بشري که اصالت را به فرد مي دهد، به ازدواج و جمعيت گرايشي ندارد. شايد به راه افتادن همين پديده خانههاي مجردي هم يکي از تبعات کاهش ميل جوانان به تشکيل خانواده باشد.
شاهد ازدواج سفيد يا هم باشي سياه هستيم. اساسا به نظر شما اين ازدواج سفيد ناشي از چه اتفاقي است ؟
پديده ازدواج سفيد يا هم باشي سياه، ناشي از تعهدناپذيري است. در واقع فرد به دليل عدم اعتماد به نفس و ضعف و ناتواني دروني و با اين هدف که نسبت به طرف مقابل تعهدي نداشته باشد و به لحاظ قانوني وظيفه اي نسبت به او نداشته باشد، تن به ازدواج سفيد مي دهد. در واقع نوعي زندگي تمريني و آزمايشي کنار هم بر اساس يکسري گرايش هاي عاطفي و نه تعهدهاي قانوني شکل مي گيرد.
اين امر در اروپا کاملاً نهادينه و پذيرفته شده است. تا جايي که ديده شده خيلي از استارها پس از سال ها هم باشي و ازدواج سفيد، به ازدواج رسمي رو مي آورند؛ اما آدم هايي که به صورت طبيعي عواطف بالغ و به لحاظ اجتماعي نگاه سرشارتري را دارند، با انتخاب درست و دقيق خانواده تشکيل مي دهند و با همه سختي هاي زندگي مشترک تصميم ميگيرند خانواده داشته باشند. در واقع پديده ازدواج سفيد، مبتني بر همان فردگرايي انسان است.
راه مقابله با ازدواج سفيد چيست؟
وقتي از راه مقابله حرف مي زنيم، انگار داريم فضا را فضاي تقابلي تعريف مي کنيم؛ در صورتي که بايد فضاي تبييني داشته باشيم. اساساً براي تبيين و اهميت ازدواج و تشکيل خانواده، بايد انسان را با کمال گرايي ها و آرمان هاي واقعيش روبرو کرد. وقتي سقف آرزوهاي انسان کوتاه باشد، براي پرواز به بال هاي قوي بزرگ نياز ندارد. بايد سقف بلند آرامش را به معناي دقيق کلمه براي جامعه و جوان امروز تعريف، توصيف و تبيين کرد؛ اينکه انسان بداند، آرامشي که از نوع و جنس زميني اش دنبال مي کند، فقط در خانواده شکل ميگيرد.
ترغيب جوانان به ازدواج در واقع يک تکليف اجتماعي است
ترغيب جوانان به ازدواج در واقع يک تکليف اجتماعي است. اين از وظايف دولت است که شرايط را براي ازدواج جوانان تسهيل کند. من معتقدم دولت وظيفه دارد مسئله مسکن جوانان در 5 سال اول زندگي شان را حل کند. خصوصاً در کلان شهرهايي مثل تهران، اصفهان و تبريز که با هزينه هاي گزاف اجاره و و غيره مواجه است. کار دولت فقط اعطاي وام هاي چند ميليوني نيست. اگر کار دولت تامين آرامش و نشاط در جامعه است؛ اگر قوه قضاييه کارش کاهش جرم در جامعه است، بايد مقوله ازدواج و تشکيل خانواده را جدي بگيرد. فراموش نکنيم که يکي از جرم خيزترين بسترها همين ازدواج نکردن ها و يا انتخاب غلط است. در همين زندان ها خيلي از زندانيان به دلايل مرتبط با همين موضوع گرفتار شدند. دولت و مسئولان اجرايي و به طورکلي حاکميت وظيفه تامين امنيت در جامعه را دارد؛ امنيت هم فقط امنيت جاني نيست. امنيت رواني و اخلاقي هم اهميت دارد.
ما ديديم و شنيديم که در دادگاه ها، مشاوره پيش از طلاق اجباري شده، اما مشاوره پيش از ازدواج نه. در اين باره نظري داريد و اينکه چقدر اين مشاوره ها ميتواند موثر باشد؟
مشاورهاي که به نوعي ميزان همسان بودن و هم کفو بودن دختر و پسر براي ازدواج را تعيين کند. اگر مشاورين در جايگاه درست خودشان قرار بگيرند، با راهنمايي هاي دقيق، درست و خيرخواهانه دختر و پسر را هدايت کنند ميتوانيم شاهد شکل گيري خانواده هاي قوي باشيم. خيلي از دختر و پسرها زود تصميم به ازدواج ميگيرند و شناخت کافي را هم پيدا نمي کنند. تنها به صرف برخي تناسبات ظاهري متقاعد ميشوند که براي هم مناسب هستند؛ اما حضور يک مشاور خوب، خيرخواه و خبره مي تواند آنها را براي انتخاب بهتر هدايت کند. يک اصل اساسي وجود دارد و آن اينکه تاهل قطعاً بهتر از مجردي است. اما مجردي هم قطعا بهتر از تشکيل خانواده بر اساس اصول غلط است.
ما در اسلام چيزي داريم با عنوان ازدواج موقت. آيا مي توانيم آن را جايگزين ازدواج سفيد کنيم؟
ازدواج موقت در شرايط فعلي جامعه ما امري ظريف، پيچيده و چند وجهي است. به شخصه معتقدم ازدواج موقت بايد با هدف تحکيم خانواده باشد؛ نبايد زندگي اصلي را به مخاطره بياندازد و يا جايگزين خانواده شود. ازدواج موقت با شرايط خاص براي دختر و پسر جوان توصيه مي شود؛ در شرايطي که آنها امکان فراهم سازي و تشکيل زندگي دائم را ندارند و از ترس به گناه افتادن به ازدواج موقت رو مي آورند. متاسفانه فرهنگ و قانون ازدواج موقت در کشورمان بالغ نشده است. جامعه ما از يک حساسيت بسيار خاص درباره ازدواج موقت و نوعي بدبيني در اين باره رنج مي برد. به همين دليل ازدواج موقت با شرايط بسيار خاص و ويژه توصيه و تجويز مي شود و مطرح کردن آن به عنوان يک راه حل عمومي و بلا اشکال براي حل مقوله کاهش نرخ ازدواج، در شرايط فعلي مشکل است.
امثال آقاي قرائتي بسيار درباره ازدواج آسان تبليغ کردند، اما تاثير نداشته يا خيلي کم بوده. در اين باره چه نظري داريد؟
اينکه بخواهيم صفر و يکي به قضيه نگاه کنيم، کار ما را راه نمي اندازد. حتماً عده زيادي بودند که متاثر از همين شعارهاي ازدواج آسان قرار گرفتند. اين را بگويم که اتفاقا ازدواج اصلا آسان نيست؛ مهارت هاي ارتباطي، زناشويي و اصل ازدواج بسيار سخت است. وقتي ما از ازدواج آسان حرف ميزنيم، منظور برپايي مراسم آسان ازدواج است. يعني سخت نگرفتن در مهريه، جهيزيه و مراسم ازدواج. وگرنه خود ازدواج و تصميم براي تشکيل خانواده، نياز به آموزش، مهارت و توکل دارد. البته اين درست است که فرهنگ غالب با ازدواج هاي دشوار است. هزينه هاي گزاف، تفاخر، تبرج، توجه به خود برتري نمايي و غير گره خورده با شيوه و مراسم ازدواج جوانان. در واقع ميل به رسيدن به آسايش و ابزار آسايش و دور شدن از آرامش واقعي زندگي. مسابقهاي که نتيجه آن جز شکست چيزي نيست. مخصوصاً اگر دختر و پسر هر کدام از خانواده ضعيف و متوسط باشند و بخواهند همين چشم و هم چشمي ها خودشان را همراه با قشر مرفه جامعه نشان بدهند. تبليغ ازدواج آسان مي تواند بسيار موثر باشد. اما جامعه امروز در دنيا و حتي کشور ما، جريان مصرف گرايي است و همين مصرف گرايي جامعه در عرصههاي گوناگون، جامعه را دچار احساس فقرهاي عجيبي کرده تا جايي که فرد تنها براي تفاخر و فخر فروشي به کسب ارزش ها مي پردازند؛ مثلاً فلان مدرک رو ميگيرد، تا به خانواده اعلام کند نه با هدف علم و دانش اندوزي.
هيچ دو نفري براي طلاق و جدايي ازدواج نمي کنند، همه مي خواهند زندگي خوبي داشته باشند. حالا براي يک ازدواج موفق چه بايد کرد؟
بله هيچ رانندهاي براي تصادف کردن رانندگي نمي کند، هيچ تاجري نيست که با هدف ورشکست شدن کار کند. ازدواج هم همين است؛ هيچ دختر و پسري با هدف شکست در زندگي به هم وصل نمي شوند. پس بحث مهارتها و آموختن آنها از اهميت بالايي برخوردار است. يکي از اصلي ترين پايه هاي زندگي مشترک شناخت است. بدون شناخت و تنها با اکتفا به تناسبات ظاهري و عواطف، ازدواج کردن نتيجه اي جز شکست و سختي ندارد. ازدواج بايد مبتني بر شناخت باشد؛ بايد مبتني بر تناسبات شخصيتي، همسان گرايي، تناسب خانواده ها و غيره باشد. 60 درصد از دليل احساس خوشبختي زوجين، تناسب خانوادگي است؛ چراکه کفويت و تناسب خانوادهها بسياري از مشکلات زوج جوان را حل ميکند. خيلي از عدم تناسب هاي خانواده و بحث هاي ناشي از آن به زندگي دختر و پسر جوان سر ريز و باعث شکست آنها در ابتداي زندگي مي شود.
بيشتر ازدواج ها در سه سال اول زندگي به شکست منتهي مي شوند
اما مسئله دوم که رعايت آن ميتواند منجر به ازدواج موفق شود، يادگيري مهارت هاي زناشويي و ارتباطي است. دختر و پسر بايد بدانند که با ازدواج شرايط آنها فرق کرده است. لازم است مهارت ها را ياد بگيرند؛ اينکه چگونه با هم حرف بزنند، چگونه به هم عشق بورزند. صداقت، امانت داري و رازداري از اهميت بسيار ويژهاي در زندگي مشترک برخوردار است. بيشتر ازدواج ها در سه سال اول زندگي به شکست منجر و منتهي ميشود. در واقع سه سال اول زندگي مشترک پيچ اصلي زندگي زوج هاي جوان است؛ اگر آن را رد کنند ديگر ميتوانند نسبت به دوام و بقاي اين زندگي مشترک اميدوار باشند؛ چراکه در آن سه سال فرصت کافي براي شناخت هم را دارند. فرصت کافي براي شناخت تفاوتهاي همديگر را دارند. خوب است بدانيم که خوشبختي نتيجه درک تفاوت هاست. اگر انتخاب ما درست باشد، نتيجه آن يک عشق بالغ و رشيد مي شود، اما اگر انتخاب درست نباشد و مهارت هاي ارتباطي را هم دختر و پسر جوان بلد نباشند، ته ماجرا مي شود رانندهاي که رانندگي بلد نيست و ترمز ماشينش هم بريده. تهش مي شود شکست.
نظر شما درباره آشنايي پيش از ازدواج و ضرورت آن چيست؟
آشنايي قبل از ازدواج شرط لازم ازدواج است. دختر و پسر جوان بايد قبل از ازدواج با هم آشنا شوند و رفت و آمد داشته باشند تا شناخت درستي از هم پيدا کنند؛ اما درگير علاقهمندي و احساسات يکديگر نشوند. چيزي که در دوستي هاي اجتماعي رايج امروز به آن توجه نمي شود؛ طرفين با هدف ازدواج مدتي با هم دوست هستند و دچار احساسات و عواطف ميشوند و همين باعث ميشود آن شناخت لازم را براي زندگي مشترک پيدا نکنند. شناختي که دختر و پسر جوان براي ازدواج لازم دارند، ناظر به آينده است. شناخت از خانواده ها، شناخت از نگاه يکديگر به آينده و حتي شناخت از نقاط ضعف و مشکلات جسماني. به طور کلي هر آنچه که در تصميمگيري طرف مقابل تاثير مي گذار، بايد در همين مسير شناخت آشنايي قبل از ازدواج مطرح شود.
در پايان بگويم که ازدواج يک رزق است. دختر و پسري که خودشان را براي ازدواج و زندگي درست آماده کرده باشند، اين روزي قسمتشان مي شود. هيچ آرزويي بهتر از دعا و توسل براي داشتن يه همسر خوب و شايسته نيست. جواني که در طول زندگي خودش را محکم براساس اعتقادات پرورش داده، لياقتش رسيدن به همسري شايسته و زندگي موفق است. گاهي ما نقص هاي خود را نمي بينيم و آن را به ديگران نسبت مي دهيم، مي گوييم دختر خوب پيدا نمي شود ، پسر خوب پيدا نمي شود. اين را هم در پايان بگويم که در ازدواج نکردن و به تاخير افتادن ازدواج جوانان ما هم مقصريم و پايمان گير است. خيلي از ما آن کار و وظيفه و مسئوليت خودمان را درست انجام نداديم.
اگر مي خواهيد بيشتر بدانيد : ازدواج سفيد چيست؟ مصاحبه با زوجي که به صورت سفيد ازدواج کرده اند
منبع : tasnimnews.com
http://www.CheKhabar.ir/News/103756/چرا جوانان تمايلي به ازدواج ندارند و برعکس دليل رواج ازدواج سفيد چيست؟